-
شام سبک ...
یکشنبه 18 فروردین 1392 23:26
این چند مدتی که تعطیل بودیم ، بقدری خارج از استاندارد زندگی کرده بودم که روز اول کاری به تته پته افتاده بودم ، تازه بعد از بازگشت از سر کار نای هیچ کاری نداشتم ... مثل حالا !! === دیشب خیلی دوست داشتم چند قسمتی به روژان اضافه بکنم ولی از زور خواب نتوانستم ، در عوض تمام آن چند قسمت را در خواب دیدم ... نصف شب هوس کردم...
-
...
یکشنبه 18 فروردین 1392 17:27
-
شروع سال کاری ...
شنبه 17 فروردین 1392 13:14
امروز بعد از بیست روز که در نوع خود بی سابقه بود سر کار حاضر شدیم ، البته تا دقیقه آخر من گوش به زنگ بودم که خبر بدهند تعطیلات تا آخر فروردین ماه تمدید شده است !! چند روز قبل هم با یکی حرف می زدم و گفته بودم حقوق فروردین را هم نمی خواهم تا آخر ماه تعطیل کنند !!! من از همان ایام کودکی از روبوسی و دست دادن با کسی که باب...
-
روژان (20)
جمعه 16 فروردین 1392 08:51
-
عکاسی گذری ...
پنجشنبه 15 فروردین 1392 15:25
امروز برای مشاوره رفته بودم پیش فوتورافچی ، ضمنا چند تا عکس هم از او گرفتم برای کار خیری که در پیش دارم !! تازه رسیده بودم آنجا که دیدم همگی وسایل شان را برداشتند و راه افتادند ... گفتم : " کجا !؟ " گفتند : " ساعت کاری تمام شد دیگر ... !! " گفتم : " لابد برای این زحمتی که کشیدید از دولت حقوق...
-
مرز خواب و بیداری
پنجشنبه 15 فروردین 1392 10:20
دیشب کمی دیر خوابیدم ... توی خواب همه چیز داشتم ، طوریکه تا صبح بشود چند بار بیدار شدم و دوباره خوابیدم ، در یکی از این فقره ها بعد از کلی راهپیمایی پای ماشین رسیده بودیم و من بدلیل ناراحتی زانویم نمی توانستم سوار ماشین شوم ... از خواب که بیدار شده ام ، دیدم زانویم درد می کند !! نمی دانم درد زانویم وارد خوابم شده بود...
-
...
چهارشنبه 14 فروردین 1392 10:42
-
12 ددر و 13 بدر ...
سهشنبه 13 فروردین 1392 21:45
هر چی نوشته بودم پرید .... اینهم از نحوست دقایق پایانی روز سیزده !!! به همان روایت تصویری بسنده می کنم .... 12 ددر دریاچه سد خداآفرین ... پل بزرگ و قدیمی خداآفرین ... تک درخت ... چشم انداز در مسیر روستای وینق ... نمای داخلی عمارت تومانیانس وینق ... دوستان مرادر خواب گذاشته و رفتند از کلیسای منطقه عکس گرفتند منهم رفتم...
-
روژان (19)
دوشنبه 12 فروردین 1392 07:21
-
ددر انتهای تعطیلات ...
دوشنبه 12 فروردین 1392 00:22
فردا ... مثل اینکه دقایقی هست که امروز شده است !! به ددر ضدنحوست خواهیم رفت !! هر چند در این چند سال اخیر سیزده ددر رفتن از شدت نحوست روی سیزده بدر را سفید کرده است !! فردا می رویم ارسباران ، شاید هم سری به تک درخت تنهایمان زدیم ، هرچند زیر آن درخت خاطره ای بسته ام که نگو .... === رفته بودم پیش دوستانم ، یک بحثی پیش...
-
فال ...
یکشنبه 11 فروردین 1392 20:07
-
انتقال وبلاگ به کتابخانه ...
یکشنبه 11 فروردین 1392 16:24
بعد از اینکه بلاگم در بلاگفا مسدود شد و امیدی به هیچکدام ا زلوله بازکنی ها نبود ، تصمیم گرفتم از نسخه ی پشتیبانی که داشتم پرینت گرفته و بعنوان یادگار نگهدارم ... البته کار خیلی سختی بود و برخی عکس ها بدلیل ف ی ل ت ر شدن سایتی که آپلود کرده بودم بالا نیامده بودند برای همین ، به هر چی بود اکتفا کردم ... اول قرار بود...
-
All in one
شنبه 10 فروردین 1392 20:27
امروز رفته بودم یک ددر کمپلکس !! از هفته ی قبل قرار بود برویم جلفا برای پرواز با قارقارک ، بعد از یک تعلیق چند روزه قرعه بنام شنبه افتاده بود ... برنامه ی 10 ساعته همه چیز داشت ، از تماشای ماشین های لوکس منطقه آزاد جلفا گرفته تا بازار گردی و از همه مهمتر پرواز دوستان با قارقارک و عکاسی و فیلمبرداری ما از پائین ......
-
کوه می رویم ...
جمعه 9 فروردین 1392 15:24
محبت هر کجا رود ، حسادت همانجا رود !! من با هر جمعی به ددر بروم آن دیگران می زنگند که " با از ما بهتران رفته ای !؟ " ، امروز با تنی چند از همکاران رفته بودم کوه ... به همنوردم گفتم : " نمی دانم از شما بهتران کیست ولی من وقتی از عبارت " از ما بهتران فاکتور " گرفتم فقط خودم تنها ماندم ، با این...
-
روژان (18)
پنجشنبه 8 فروردین 1392 16:00
-
...
پنجشنبه 8 فروردین 1392 10:16
-
ددر سال جدید ... (قسمت 1)
چهارشنبه 7 فروردین 1392 15:53
ددر نوروزی ما یک طرح کلی داشت و یک طرح پازل گونه از اجزایی که به تنهایی می توانستند یک ددر کامل بحساب بیایند ؛ مردد مانده بودم طرح کلی را ثبت بکنم که آنوقت نه برای خودم جذابیت داشت و محتملا برای خواننده هم خسته کننده می شد ... 1 قرار سفر وقتی گذاشته می شد ما چهار نفر بودیم ولی قرارهایی که فوتورافچی می گذارد را باید...
-
بدون شرح ...
چهارشنبه 7 فروردین 1392 00:56
اینجا جا نشد فرستادم به صفحه ی ادامه ستون فقرات آبشار زده بیرون !!!
-
مردد ...
سهشنبه 6 فروردین 1392 23:11
هنوز مردد هستم و ماهیان کوچک حرف در تور سکوتم ناامیدانه تقلا می کنند .... امروز روز خوبی بود ، کمی بیشتر از زیاد مطالعه داشتم و برای همین نیاز شد تا به یک قدم زنی اساسی بروم ، شاید باندازه ی 10 قسمت از داستان روژان فکر کردم و اگر همین طور ادامه می یافت حتما وقتی به سر کوچه می رسیدم داستان تمام شده بود !! طرف های عصر...
-
نیم روزی در سال جدید ...
سهشنبه 6 فروردین 1392 13:45
. . . راستی ، تا به اکنون کدام کس دیده است دریا به غریق خود دل بندد ؟ . . . ( فرشته ساری ) === شب دیر خوابیدم و صبح زود بیدار شدم ، حوالی صبح بود که یکی به خوابم آمد ، نمی دانم کدام خراب شده ای بودم !؟ یک صف طولانی بود و من در یک اتاق داشتم با یک چیزی که شبیه یک کلاه کاسکت بود از مردم تست می گرفتم ، کار من گذاشتن این...
-
روژان (17)
دوشنبه 5 فروردین 1392 16:49
-
امان از دل بی نت ...
دوشنبه 5 فروردین 1392 16:35
پارسال قبل از سال تحویل از خانه رفته بودم و اولین اتفاقی که بعد از لحظه ی تحویل رخ داد اشکال موبایلم بود ، بطوریکه صفحه لمسی قفل کرد و من مجبور شدم از گوشی دوستم استفاده بکنم و تا جائیکه امکان داشت از من حالگیری کرد !! امسال لحظه سال تحویل تبریکم را نوشتم و رفتم کنار اعضای خانواده تا بعد از یک عمر مثلا در خانه هستم و...
-
تبریک ...
چهارشنبه 30 اسفند 1391 17:32
-
ته مانده های سال
چهارشنبه 30 اسفند 1391 14:18
اول صبحی سر ساعت 10 از خواب بیدار شده ام ... آدم تا ساعت 2 شب بیرون باشد ، تا برسد به خانه و یک سری به نت بزند و دو تا بازی بکند ؛ یکی تخته در کتاب صورت و یکی انگری بیرد در موبایلم !!! آدم که بچگی اش بازی نکند سر پیری کارش به معرکه گیری می گذرد ... === کت شلوار جدید پوشیده و امروز رسما آماده پیشواز بهار بودم ... اولین...
-
تبریکات پیشاپیش
سهشنبه 29 اسفند 1391 19:22
sms های پیشقراول راه افتاده اند ...
-
روژان (16)
دوشنبه 28 اسفند 1391 23:04
-
فال ...
دوشنبه 28 اسفند 1391 13:10
-
اندر حکایات ...
دوشنبه 28 اسفند 1391 00:13
اندر حکایت آورده اند که شاه و وزیر با هم مباحثه داشتند اندر مسئله تربیت و طبیعت !! وزیر می گفت : " طبیعت غالب است ! " شاه می گفت : " تربیت غالب است ! " خلاصه اینکه مهم نیست کی چی گفته باشه و چون همیشه حرف حرف شاه است ، شاه از مقاومت وزیر دل آزرده شده و برنامه ای ترتیب داده و مربی استخدام می کند و...
-
روژان (15)
یکشنبه 27 اسفند 1391 08:41
-
اینترجوک ...
شنبه 26 اسفند 1391 12:46
دیشب اینترنتم قطع شد ، رفتم یه ذره با خانواده نشستم، باهاشون آشنا شدم... به نظر آدماى خوبى میان