یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

یک وعده تا سال جدید ...

 

امروز روز خوبی بود ... با همه ی داش قومی که داشت !! ما مثل داریم که وقتی می خواهیم بگوئیم ایرادش چیست ؟ می گوئیم : " داشی وار ، قومی !؟ " ( یعنی شن داره یا ماسه !؟ منظور اینکه تمیز و پاک شده است !!) زندگی این روزهای ما تماما داش قوم دارد ولی ما به رویش نمی آوریم ...

 

 

ادامه مطلب ...

آخرین تیر زمستان !

 

از دیروز بارش باران داشتیم و کم کم این بارش از باران به برف تبدیل و تمام شب تا صبح برف می آمد ، البته هوا هم برای برف باریدن خوب بود و هم برای آب شدن !!

  

ادامه مطلب ...

و کمی فوتو شاپ ...

 

از وقتی انسان بوده ، این سفیداب و سرخاب هم بوده !! بعدا که انسان کمی پیشرفت کرد لوازم آرایشی هم پیشرفت کردند و حالا آدمها برای رسیدن به زیبائی دلخواه ( و نه واقعی !! ) دست به کامپیوتر شده اند و چیزهایی که نیستند را خلق می کنند ...

 

  ادامه مطلب ...

بوی بهار ...

 

بوی بهار را می شود از هر چیزی گرفت !! حتی از ازدحام های بی خود و شلوغی خیابان ها و تماشای پنجره هایی که تمیز می شوند !! آشغال های زیادی که کنار خیابان گذاشته می شود و حتی بلندگوهایی که انگار نمی خواهند قطع بشوند و دنبال " خرید وسایل کهنه و اضافی هستند !! "


  ادامه مطلب ...

خیال تکانی !!

 

مسیر روزگردی هایم طوریست که همیشه از بازار سرپوشیده " رهلی بازار " ( بازار رنگی ! ) رد می شوم ... این بازار و ادامه ی آن که توسط خیابان خاقانی قطع شده است منتهی به درب معروف محله خیابان ( خیاوان ) می شود !! یک زمانی مطلبی در مورد کلمه خیابان که از کجا وارد ادبیات شده است و چرا فرهنگستانیان تاکنون اسمی برایش جایگزین نکرده اند و از دسیسه فارسی سازی مصون مانده است !؟!؟ و لابد در مورد کلمه ای که هر روز به کار می برید و یعنی چه که خیابان مولوی !! یا خیابان فرانسه !! فکر نکرده اید!؟!؟

 

 

ادامه مطلب ...