-
اشتباه از ما بود
دوشنبه 3 اردیبهشت 1403 00:11
وقتی ما بچه مدرسه ای بودیم ، مثلا چهل سال پیش (!؟) بعضی از معلم ها ، مثلا زرنگی می کردند و می پرسیدند :« یک کیلو پنبه سنگین تر است یا یک کیلو آهن !؟ » ذهن کودک درگیر اسامی بود تا ... و می گفت :« آهن !! » و خنده مسخره شان بلند می شد .. دیروز دو کیلو گوشت خریدم ، چند کیلو سیب زمینی و پیاز ، چند کیلو میوه و سبزی و ... و...
-
چند پدری !
یکشنبه 2 اردیبهشت 1403 13:26
باید یک قسمت از نوشته هایم را در دسته اتوبوس نوشت ، جداگانه ذخیره کنم ! ، چون تقریبا زمان زیادی در اتوبوس صرف می کنم که همگی هم جزو اوقات تماما مفید می باشد !! یکبار یکی از من پرسید که چرا تلویزیون ندارید و گفتم : " من به جای تلویزیون ، اتوبوس می بینم !؟ زنده تر است ... " * توی اتوبوس یک خیلی پیرمرد سوار شد...
-
روز سعدی
شنبه 1 اردیبهشت 1403 13:32
اول اردیبهشت را بجهت تکریم مقام سعدی شیرازی ، روز سعدی نام نهاده اند و الحق و والانصاف که چنان شخصیتی را باید همیشه تکریم کرد ... البته برخی از کوتاه فکران که در خدمت نظام های سیاسی هستند ؛ چه در زمان قبل و چه بعد از زمان انقلاب (!) با اندیشه های این مرد بزرگ مشکل داشتند... قبل از انقلاب و در زمان بعد از مشروطه و خاصه...
-
آخرین تصاویر فروردینی ...
شنبه 1 اردیبهشت 1403 09:07
دیروز در پی اعلام اینکه دشت جلفا پر از لاله شده است ، عزممان را جزم کردیم و راهی جلفا شدیم ... بهترین منظره ی پیش چشممان تا شهرستان مرند ، جلوه نیمه برفی کوههای میشو و گوی زنگی بود و کمی بعدتر گلهای زرد کنار جاده و احیانا روی تپه های مجاور و کمی بعدتر ، تقریبا از هادیشهر ( علمدار - گرگر ) به طرف جلفا ، در اطراف جاده و...
-
آخیش ...
شنبه 1 اردیبهشت 1403 00:08
این مورد را برخلاف خیلی موارد دیگر باید جنسیتی (!؟) اشاره کنم و رد بشوم و آن اینکه برای درک سختی رد کردن ماه فروردین ، باید پدر باشی و مرد ؟! یک موردی هست که بین طبقه کارمند و کارگر بعنوان مزد بگیر (!؟) و طبقه بازاری و کارفرما بعنوان بخش خصوصی (!؟) و حتی بخش مدیریت دولتی ، یک جور حس میشود و آن سختی رد کردن ماه فروردین...
-
پارک محله ...
پنجشنبه 30 فروردین 1403 10:20
امروز با نوراخانیم در خانه بودم ، پجشنبه ها عموما کودک کمتری به مهد می آید و تنهایی و یا با یک کودک دیگر بودن زیاد حال نمی دهد ، مخصوصا که حوصله مربیان مهد زود سر می رود ... و حوالی ساعت ۱۰ باتفاق هم رفتیم پارک محله مان ... از شرارت ها و خباثت های شهرداری هر قدر توصیف شود ، نود درصدش باقی می ماند !؟ پارک محله ای ،...
-
واگذاری یا فروش !؟
چهارشنبه 29 فروردین 1403 09:51
و از اخبار مهم روز اینکه بالاخره بعد از چند دهه ، سهام دو تیم دولتی پرسپولیس و استقلال از زیر چتر حمایتی وزارت ورزش و جوانان و پیرمردها بیرون آمد و قاتی بقیه مرغها شد ... البته قرار بود در بورس عَرضه شوند ولی بدلایلی که قابل ذکر نیست ، بر اساس عُرضه بین مشتری ها واگذار شدند که اتفاقا آنها هم دولتی تر از وزارت ورزش و...
-
بهانه لازم نیست ...
دوشنبه 27 فروردین 1403 19:49
امروز حکایتی را در چنان شرایطی(!) برای چنان جمعی(!) با آب و تاب تعریف کردم که تمام امتیازها را درو کرد !؟ رفته بودم بازار و سری زدم به کارگاه دوستم ، چند نفری از همکاران و هم صنفی هایش هم بودند و طبق معمول گرانی وسایل اولیه و بالا رفتن قیمت دلار و چانه زنی برای تعیین قیمت معقول محصول (!؟) البته اگر حرفهایشان را ضبط و...
-
جنگ ناگزیر
دوشنبه 27 فروردین 1403 09:00
جنگ چیزی ست مانند عشق ... جایی که نباید و انتظارش را نداری سراغت می آید !؟ تشکیل ، سرمایه گذاری و پروراندن بزرگترین ارتش دنیا ، برای فرار از جنگ است !؟ و یک نمایش خیابانی برای خودنمایی تا دشمنانت نزدیک تو نیایند؛ جنگ وقتی پیش بیاید ، آن خود دیگرت را باید بیرون بیاوری و آنکه پیروز می شود و یا شکست می خورد آن خود دیگر...
-
یا منتقم !!
یکشنبه 26 فروردین 1403 12:43
طبق اخبار رسیده بلافاصله بعد از انتشار خبر حمله انتقامی ایران به مواضعی در اسرائیل ، برخی از مردم دوراندیش پایتخت (!) به پمپ بنزین ها رفته اند تا برای روز مبادا بنزین ذخیره بکنند ... و احتمالا کرایه ویلا و اتاق در شمال ، دوبرابر شده است !! حوالی ساعت 10 ، به زور نوراخانیم را آماده کردم تا برود مهدکودک ... واقعیت این...
-
دیروز به روایت تصویر
شنبه 25 فروردین 1403 09:02
دیروز ، انگار مرور یک سال بود ... مسیر بازگشت به تبریز را از جاده اسالم به خلخال انتخاب کرده بودیم تا کمتر به ترافیک بازگشت بربخوریم !؟ خستگی اجرای برنامه یکطرف و ماندن در ترافیک مرده یک طرف و تماشای خلاقیت ها و زرنگی های برخی از رانندگان یک طرف و خلاصه خستگی جسمی و روحی شدید !! اوضاع آستارا نشان می داد که وضعیت جاده...
-
زیر باران باید رفت ...
جمعه 24 فروردین 1403 02:06
امروز ، از دیشب باران داشتیم !! فکر می کردم این بار به یکی از مدیران هواشناسی ، برای رئیس جمهور شدن رای بدهیم !؟ حداقل اینها یک در میان حرف و پیش بینی شان درست از آب درمیآید ... خدا لعنت کند سردارسازندگی را ، بعد از او یک حرف راست در بدنه دولت شنیده نشده است !؟ امروز آستارا بارانی بود ، روستایی ها هواشناسی را با جدیت...
-
بندر تا بندر ...
پنجشنبه 23 فروردین 1403 13:50
دیروز با صدای خروس بیدار شدیم و با صدای غازها صبحانه را ادامه دادیم ... با اینکه در آمارهای بین المللی زیاد جلو نیستیم ، ولی وقتی در یک محیط جنگلی و روستایی ساکن می شویم ، اواین چیزی که به چشممان می آید، تاثیری ست که از زندگی شهری و صنعتی گرفته ایم ... البته خانم صاحبخانه ، همزمان و شاید زودتر از خروس بیدار شده بود و...
-
از کوه تا دریا ...
چهارشنبه 22 فروردین 1403 10:24
و البته طبق برنامه قبلی ، در آستارا منزلی اجاره کرده بودیم برای تعطیلات عید فطر و ادامه اش ... برای همین دیروز بعد از اذان ظهر راه افتادیم و سفر آغاز شد ... و قبل از آغاز سفر ، چنان بدوبدویی شد که آن سرش ناپیدا ... یعنی یک سر رفتم تا شماره گذاری برای پیگیری کارت ماشینی که نزدیک دو سال است به دستمان نمی رسد (!؟) از...
-
فرصتی که رفت ...
دوشنبه 20 فروردین 1403 23:27
مردی گفت : " نمی دانم که ماه رمضان از ما راضی رفت یا نه !؟ " ظریفی حرفش را شنید و گفت :" اگر راضی نرفته باشد سال دیگر نمی آید !! " ماه رمضان امسال هم تمام شد ، فردا روز آخر است و هلال ماه جایی برای مخفی شدن ندارد ، آسمان ابری باشد یا صاف ، چاره ای نیست و هلال ماه شوال رویت خواهد شد و البته اگر...
-
امنیت !؟
دوشنبه 20 فروردین 1403 17:19
توی اتوبوس بودم و آشنایی آمد و خوش و بش کردیم و یکجایی پرسید :« مملکتده نه خبر ؟! » ( تو کشور چه خبر ؟! ) ، مرحوم دایی جان فرنگ نشین می گفت :« شعور و فرهنگ بک ملت را می شود از مکالمات روزمره اش شناخت !! » ما اصولا دوست داریم گنده حرف بزنیم ، گنده نظر بدهیم و گنده خور و گنده پسندیم !؟ به مصداق آن شعر معروف که گفت : «...
-
باران و آفتاب !؟
یکشنبه 19 فروردین 1403 08:18
امروز از حوالی سحری باران داشتیم ، البته صدایش آنقدر نبود که آدم متوجه بشود ... حوالی ساعت 6 صبح با صدای باران بیدار شدم ، هنوز چشمانم را باز نکرده بودم که اولین چیزی که از ذهنم گذشت ، دریاچه ارومیه بود... قبلاها از هرچند پیش بینی هواشناسی یکی درست در می آمد و برای همین هواشناسی یکی از سوژه های دائمی مردم برای دلخوشی...
-
مهمانی افطار ...
شنبه 18 فروردین 1403 11:33
دیروز برای افطار به پایگاه کوهستانی امداد هلال احمر ، دعوت بودیم ...طبق آمار یکی دو نفر از کهنه سربازهای امداد باتفاق خانواده بودیم و برای همین یک آش مخصوص بانو هم همراه خودمان بردیم ... وقتی پای کوه رسیدیم ، هماهنگ شده بودند و با ماشین های خودمان تا پایگاه رفتیم ... چند نفر از خواص امداد و نجات هم آنجا بودند ، هم...
-
یک روز گرامی ...
جمعه 17 فروردین 1403 11:53
امروز ، « روز قدس » است ، روزی که در تاریخ تثبیت شده است ... البته در خارج از مرزها ، گستردگی و پذیرش قابل توجهی نسبت به داخل مرزهای ایران وجود دارد ( مثال بارزش مردم یمن هستند!؟ ) ... و این نتیجه سالها تفرقه پراکنی سیاسی و اقتصادی است و حتی گرانی اخیر دلار ، در چند روز مانده به این روز ، دور از انتظار نبود ... دنیا...
-
بازی جدید ...
پنجشنبه 16 فروردین 1403 09:43
طبق رسیده های خبری از گوشه و کنار مجازی و شفاهی ، دولت سال جدید را با بازی بتزین شروع کرده است و برای همین سال نو سال کم تنشی نخواهد بود ... امروز حوالی ده از خانه رفتم بیرون ، یک کار بانکی داشتم و بعد باید به دوستم در هلال احمر سر می زدم ... تقریبا همه مغازه های خیابان اصلی ، دروازه تهران ، بسته بودند ... یکی هم...
-
مرتاض عصر جدید !!
چهارشنبه 15 فروردین 1403 03:59
از افطار تا سحری ، یک مشت بادام خورده ام و در هر نوبت زیرلب این شعر را زمزمه می کردم که : مرا کیفیت چشم تو کافیست ریاضت کش به بادامی بسازد بعد با خودم فکر می کردم که یا نمی دانی قیمت بادام چقدر است !؟ یا معنی ریاضت را نمی دانی !؟ ( مثل برخی از هموطنان که هم یارانه می گیرند و هم سفر خارج از کشور می روند !!) خدا را شکر...
-
قرآن زبر بخواند با چهارده روایت ...
چهارشنبه 15 فروردین 1403 01:36
برخی ادعاها فوق العاده بزرگ هستند ، این ادعای حافظ که در تاریخ به تائید تیمور لنگ رسیده است از آن جمله می باشد ، در مورد خونریز بودن تیمور جای هیچ شکی نیست و به تعریف خودش از خوردن خون دشمنانش بسیار خوشوقت می شده است و طعم کمی شور خون را ستوده است !؟ همین تیمور لنگ که روزگاری از شمال تا جنوب ایران و غرب و شرق خلافت...
-
این روزها ...
سهشنبه 14 فروردین 1403 09:12
دیروز یکی از دور و بری ها ، که کم هم نیستند ، داشت از خسته شدنش از تمام نشدن ماه رمضان می گفت و مستاصل ماندن مردم !؟ و من هم به رسم رفاقت و صبر فقط گوش می دادم و تماشا (!) همان لحظه یکی دیگر آمد و گفت : " چشم روی هم گذاشتیم و بیست روز از ماه رمضان گذشت ! " برای او هم سری تکان دادم و گوش بودم و تماشا (!) یاد...
-
دروغ سیزده !؟
دوشنبه 13 فروردین 1403 20:03
دروغ سیزده ما یا دروغ اول آوریل خارجی ها ، هر روز اعتبار خاصی پیدا می کند ، مخصوصا که در کشور ما بدلایل مختلف ، گوش به زنگی زیاد شده است !؟ البته یک مثل قدیمی داریم که می گوید : یالانچی ، طاماح کاری تولار !» ( دروغگو آدم طمعکار را زود فریب می دهد ! » طمعکاری هم نوعی گوش به زنگی است و از دامهای بزرگ در سر راه انسان ها...
-
تاریخ انقضاء ...
یکشنبه 12 فروردین 1403 05:51
دیروز صبح حوالی ساعت ده صبح ، فوتورافچی تماس گرفت و بعد از خوش و بش داشت از من درباره برنامه امروزم می پرسید که بانو از آن سو صدایم زد که « امروز می رویم بازار !!؟» برنامه بازار نداشتیم ولی چون برنامه های ما عموما یهویی هستند ، گاه برای اینکه روی هم نیفتند از این رفتارها پیش می آید !؟ خلاصه دعوت دیدار فوتورافچی را...
-
و روز قدر ...
شنبه 11 فروردین 1403 01:26
بنظر من ، شاید تنها مزیت عمر زیاد برای انسان ، درک تعداد بیشتری از روزهای قدر باشد !! برای انسانی که ندانسته زیادتر مرتکب گناه می شود تا دانسته و برای گناهان دانسته بیشتر استغفار می کندتا برای گناهان ندانسته ... قرار گرفتن در شبهای قدر بیشترین نفع را داشته باشد ، شبی که ندانسته گناهان زیادی از او پاک می گردد ؛ بقدر...
-
بی وزنی !؟
جمعه 10 فروردین 1403 02:51
من تا ده - پانزده سال پیش ، توی اتوبوس یا ماشین نمی توانستم بخوابم و تا رسیدن به مقصد بیدار می ماندم ... البته آن روزگاران جزو افراد دایم المسافرت بودم !؟ بعدها که افزایش وزن ناگهانی پیدا کردم و در عرض چند ماه ، دو نوبت و در هر نوبت ده کیلو روی وزنم آمد و مرا از هفتاد و چند کیلو آورد به نود و چند کیلو (!؟) پروسه خواب...
-
زور زدن !
پنجشنبه 9 فروردین 1403 06:44
بعضی ها انگار ناراحت تشریف دارند !؟ ظاهرا باید راحت تر و آرام تر باشند چون حاشیه امنیت نسبتا خوبی برای خود دست و پا کرده اند ... اینکه حاشیه امنیت خوب را چگونه تعریف بکنیم ، جای بحث دارد !؟ برخی حاشیه امنیت شان روانی است و خیلی ها حاشیه امنیت اقتصادی را بیشتر می پسندند , با اینکه در حرفهایشان به امنیت روانی ارزش...
-
برف می بارد ...
چهارشنبه 8 فروردین 1403 05:48
از نیمه های شب ، آرام و بیصدا برف می بارد ، البته از نوع خیلی خفیف ... و اممما دیروز در حوالی ورزقان در شمال تبریز تا سی سانت برف آمده بود !؟ انسانها با تقویمی که خودشان ساخته اند ، برنامه زندگی را مرتب می کنند و این تقویم همیشه با تقویم طبیعت همخوانی کامل ندارد !! حوالی بعدازظهر در سطح شهر بودم ... مهمان های نوروزی...
-
پهلوان پنبه !
سهشنبه 7 فروردین 1403 11:01
در مورد پهلوان پنبه زیاد شنیده بودیم ، کسیکه ظاهری تنومند و قدرتمند دارد ولی به وقتش نه زوری بدردبخور دارد و نه جراتی ... پهلوان پنبه ها اصولا بدرد دلخوشی ها در دورهمی های شبانه می خورد و قابل اعتنا و اتکا نیستند ! ن این روزها ، رسول خادم که نتوانسته از همان راهی که علیرضا دبیر وارد فدراسیون کشتی شده است ، وارد عرصه...