یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

زورخانه !

 

چند روز پیش یکی از دوستان زنگ زد و از من دعوت کرد همراه جمعی باشم که دوست دارند باهم باشیم و از من در مورد زورخانه و ورزش های باستانی پرسید و اینکه فلان زورخانه هنوز هست یا نه !؟ 


ادامه مطلب ...

خواب پریشان ...

 

دیشب خانه مادرم بودیم ، نوراخانیم هوس کرد که شب آنجا بمانیم ... قابل پیش بینی بود که من خواب خوبی نخواهم داشت !؟


ادامه مطلب ...

ماراتن !

 

امروز یک ماراتن فوتبالی سنگین و حساس در تبریز برگزار شده بود بین تیمهای پرسپولیس و تراکتور ... بازی در نود دقیقه مساوی شد و به ۱۲۰ دقیقه کشید و در نهایت به ماراتن پنالتی کشید و هر تیم بالای ۱۱ فقره پنالتی زدند و بالاخره تراکتور نتیجه را گرفت و پرسپولیس از جام حذفی ، حذف شد !!


ادامه مطلب ...

مرگ ارزان شده است ...

 

از قدیم مرگ و میر وجود داشته و چه بسا تلخ تر و ناگوارتر از مرگ و میر های امروزی ولی اینهمه خبر بد به مردم نمی رسید ... هرکسی از اخبار پیرامون خود خبردار می شد و تمام و شاید در سفری که می رفتند و یا مهمانی که می آمد ، چند خبر هم می شنیدند از جاهای دیگر !؟


ادامه مطلب ...

روز چای !

 

امروز را در تقویم مناسبتی بنام چای کرده اند ... من جایی ندیده بودم و از طریق چند پیامکی که آمد خبردار شدم ، برخی از دوستان نمی دانند که چند ماه است چایی را کنار پارک کرده ام و هنوز مرا یک ای فینال چای خوری محسوب می کنند!؟


ادامه مطلب ...