دیروز حوالی ظهر رفتیم طرف جلفا ، بقول بانو :« جلفای خونمان کم شده بود ! » البته تا جلفا برسیم کلی خوش گذرانده بودیم ... جلفا فقط عنوان برنامه بود !
ادامه مطلب ...
خیلی سال پیش ،نویسنده ای یک کتاب نوشت که برای زمان خودش تخیلی بحساب می آمد و آینده را ترسیم می کرد ؛ ۱۹۸۴ (!) حالا در سالی که هستیم از چشم انداز تخیلی آن نویسنده ، چهل سال جلوتر رفته ایم ...
ادامه مطلب ...
اخیرا توجه نوراخانیم به یک توصیه در مورد استفاده از موبایل و کامپیوتر ، روی خوش نشان داده و دیشب قبل از خواب آمد و گفت :« بابااااا ... نیم ساعت قبل از خواب موبایل را باید کنار بگذاریم !! » ما هم که دوست نداریم در مقابل حرف درست بایستیم ، گفتیم « چشم ... !! »
از بچگی یک عبارت را همیشه می شنیدیم ، « تهران دریاست !» و حالا هزار سال است این عبارت در ذهن و تجزیه و تحلیل های روزمره مان تکرار می شود ...
ادامه مطلب ...