-
بهانه شیرین ...
یکشنبه 25 آبان 1404 08:16
جمعه ای که گذشت ، دعوت بودیم به یک مراسم تولد و دورهمی در طبیعت ... تولد دختر دوستم که حالا در اسپانیا درس می خواند و خودش نبود و دوستان جمع می شدند تا برایشان تولد غیابی بگیرند و کیک ببرند و بخورند و ... دوست من در این قبیل کارها خبره تشریف دارد و باید او را بعنوان معاون نوآوری و کارهای یهوئی رئیس جمهور بکنند ، مگر...
-
شوخی شوخی ، جدی !
شنبه 24 آبان 1404 09:23
عنوان پست برای چند نفر از خواننده های این پست ، بصورت یک واقعیت رخ داده است !؟ البته شاید سطح برخی از این اتفاقات معمولی باشد و برخی خاص !؟ - یکی از دوستان قدیمی ، در همان زمان قدیم ، با دختری دوست بود و یک دوست صمیمی هم داشت ... یکبار از سر شوخی به همان دوستش در مورد آن دختر و خانواده اش حرف می زد تا زمینه سازی کند...
-
تدریس زوری !
پنجشنبه 22 آبان 1404 22:03
امشب بعد از خوردن شام ، نوراخانم نفری یک کاغذ به همه داد تا سر میز شام ، کلاس تشکیل داده و ما را باسواد بکند ... ابتدا کمی شکل کار کردیم و بعد قلب کشیدیم و در ادامه کار به نحوه کشیدن انواع ستاره ها کشید و خانم معلم ( نورا خانیم ) هم شدیدا و خیلی جدی بود ... در این میان مامان و خاله اش زیادی شلوغ می کردند و هی گزارش...
-
خبر و بیخبری !؟
چهارشنبه 21 آبان 1404 16:07
این روزها خبر مهمی نیست ، الا کم آبی تهران که از مرز هشدار رد شده است و به جیره بندی و قطع کشیده است ... یکعده دنبال باران هستند و یکعده هم از همین موقعیت برای مسخره کردن گروه اول استفاده می برند !؟ اصل معضل این است که نباید در جهان سوم و با مدیریتی که درپیتی است ، اجازه داده شود که شهرهای بزرگ تشکیل بوند و شهر بالای...
-
جامیونگ
یکشنبه 18 آبان 1404 22:05
بعد از اینکه بارها سریال جومونگ از تلویزیون پخش شد ، و طرفداران زیادی هم پیدا کرد که یکی از آنها برادرزاده من بود که به پخش های تکراری هم نگاه می کرد و ایضا خیلی ها که می دیدم توی مغازه ها نگاه می کنند ، من سر و ته داستان را گرفتم ولی نشد که تمام و کمال ببینم و باید منتظر باشم تا سال بعد دوباره نشان بدهند !؟ بعد از آن...
-
اخبار ...
یکشنبه 18 آبان 1404 09:06
امروز صبح نوراخانیم هوس کرده بود که تاتان تاتان به مدرسه برود و برای همین صبح با من رفتیم تا مدرسه و برای هر دوی مان خوب بود ، هوای خنک صبحگاهی و من که تی شرت به تن داشتم و مردم کاپشن پوش یک جورایی نگاهم می کردند ... و بعد هم که توی راه کلی حرف زدیم ... و در نهایت از من یک کارت بانکی گرفت و گفت که می خواهد از بوفه...
-
انارستان ...
شنبه 17 آبان 1404 18:07
امروز رفته بودم چیزهایی بخرم و برگردم ، یک قلم را خریدم و برای سفارش بعدی مغازه مورد نظر بسته بود و تیرم به سنگ خورد ، همسایه اش می گفت که همیشه زودتر از من می آید و دیرتر می رود و نمی دانم چرا نیست !؟ البته مغازه بسته بود و چراغها روشن !؟ گفتم یک زنگی بزن و ببین مشکلی پیش نیامده ، ناسلامتی شما باید سر خاک هم بروید و...
-
روزمره های یک کودک ...
پنجشنبه 15 آبان 1404 13:51
پریروز نوراخانیم در مدرسه در یک انتخابات شرکت کرده بود ، یک نفر بعنوان شورای دانش آموزان انتخاب کرده بودند ، البته اطلاعاتی که می داد بعد از یک ساعت دوباره تکمیل تر می شد !! اینکه در مدرسه وقت می گذارند و برای بچه ها شرکت در انتخابات را یاد می دهند ، خیلی با ارزش هست ... کاندید انتخاب شده هم یکی از بچه های کلاس سوم...
-
استکبار جهانی !؟
سهشنبه 13 آبان 1404 11:09
امروز در تقویم رسمی کشور ، روز دانش آموز و روز جهانی " مرگ بر آمریکا " درج شده است و البته مهمترین نماد سیاسی آن ، تسخیر سفارت آمریکا بعنوان لانه جاسوسی و در ادامه روز تبعید امام از ایران ... ما بعنوان کسانی که ده سال ابتدای انقلا ب در مدرسه ها بودیم با این روز و مناسبت ها خاطره ها داریم !؟ روز ملی در رفتن...
-
روسوخرها و آمریکوخرها !؟
جمعه 9 آبان 1404 22:26
در اخبار خواندم که پژمان جمشیدی که اخیرا تا زندان محکومین به اعدام هم رفته بود ، با یک درجه تقلیل و یا اغماض ، با ضمانت 50 میلیاردی آزاد شده است و نه تنها آزاد شده است بلکه به لطف همین وثیقه به کانادا رفته است (!؟!؟) و به گفته وکیل برای کارهای اداری (!؟!؟) ، مردم کارهای اداری شان هم در آن دوردورها می باشد !؟ خبر دیگر...
-
پائیزانه ...
جمعه 9 آبان 1404 22:09
بالدیزخانیم ( خواهربانو) رفته بودند شمال برای یک سفر چند روزه و ضمنا گهگاهی برای ما از باران و مه و ... عکس و فیلم می گذاشت و ما وسوسه شدیم که دور نرویم ولی در همین حوالی برویم و باران را از نزدیک ببینیم ... کلانشهر یعنی آنقدر آلودگی و گرمای هوای ناشی از خودروها و ... که ابرها وسوسه نشوند برای باریدن !؟ هواشناسی هم...
-
نخ ، سوزن ، میخ ..
چهارشنبه 7 آبان 1404 10:06
چند وقت پیش یکی از همکاران به من زنگ زد که یک سفارش گرفته ام ولی سررشته ی زیادی در این مورد ندارم ، بیا کمی در مورد مشورت بده و منهم قبول کردم ... من عاشق مشورت دادن هستم ، حداقل این است که خودم یک چیزهایی یاد می گیرم !؟ یک سفارش چاپی بود که نصف اش به من مربوط می شد و من باید انجام داده و تحویل صحاف می دادم و بقیه اش...
-
زندگی سفید با دود سیاه !؟
جمعه 2 آبان 1404 12:58
اینکه ما بخواهیم در یک جامعه برای همه یک سبک زندگی تعریف بکنیم ، یک اشتباه محض است ؛ مخصوصا با این حجم ا زدرهم تنیده گی ها و ارتباطات بی در و پیکر و صادرات و واردات فرهنگی و مسایل مختلفی که اعتقادات و جنبه ها و شخصیت ها را متزلزل می کنند ... حوالی سال های 1355 اخباری درگوشی در بین خانواده ها که اکثرا بین خانم ها رد و...
-
شعر ناب
چهارشنبه 30 مهر 1404 09:09
-
عاق والدین !؟
سهشنبه 29 مهر 1404 11:52
عاق والدین در زندگی روزمره ما به کسی اطلاق می شود که قطع رحم می کند !؟ این قطع رحم می تواند هر جوری تعریف بشود و عمده ی آن وقتی است که یکی ارتباط عاطفی اش را قطع می کند و صدالبته محارم هم سطح خودشان را دارند ، اولویت با مادر و پدر و بعد با خواهر و برادر می باشد و الی آخر ... مطمئنا همه در روابط اجتماعی خود با انواعی...
-
v-dem
دوشنبه 28 مهر 1404 20:02
پسرفت دموکراسی در جهان نتایج تحقیق دانشگاه یوتبوری منبع: forskning.se و گزارش تحقیق تازهترین تحقیق موسسهی "و–دم" ، V-deminstitutet، دانشگاه یوتبوری، نشانگر این است که اکنون، کشورهای دموکراتیک جهان در اقلیت هستند. مؤسسه و – دم، در دانشگاه یووتبوری، هرسال میزان دموکراسی در کشورهای جهان را بررسی کرده و نتایج...
-
خبرچین !
دوشنبه 28 مهر 1404 10:13
برخلاف تصور برخی ها که فکر می کنند « چین » به تازگی یار گرمابه و گلستان ایران شده است !؟ چین از قدیم الایام در ادبیات و زندگی ایرانی جماعت حضور داشت ... اصولا هر چیزی که با چین ارتباط دارد ، مطمئنا نقش خاصی دارد ... خبرچین و خبرچینی هم که ا ز مشاغل قدیمی و از مشغولیت های خاص مردم ایران زمین می باشد ... خبرچین در عین...
-
ناصر تقوایی ها !؟
یکشنبه 27 مهر 1404 06:16
انسان ها در طول زندگی تلاشهایی می کنند و به نام ها ، مقام ها و افتخاراتی می رسند و سری بین سرها می شوند ... هیچ جامعه ای خالی از سردارها نبوده است !؟ و شاید هم طبیعت تمدن ها ، تولید سردارهاست و در این میان کشور ما در تولید سردارها پیشگام تر بوده است ... و تمدن ها برای اینکه خود را به رخ هم یگر بکشند از همین سردارها...
-
خانم وزیر !؟
شنبه 26 مهر 1404 12:44
گر چشم دل بر آن مهِ آیینه رو کنی سیرِ جهان در آینه ی روی او کنی خاک سیه مباش که کس برنگیردت آیینه شو که خدمت آن ماهرو کنی جان تو جلوه گاه جمال آنگهی شود کایینهاش به اشک صفا شستشو کنی خواب و خیال من همه با یاد روی توست تا کی؟ به من چو دولت بیدار رو کنی درمان درد عشق ، صبوری بوَد ولی با من چرا حکایت سنگ و سبو کنی خون...
-
صلح یا آتش بس !
جمعه 25 مهر 1404 19:37
این روزها همه جا حرف از صلح در خاورمیانه است ، البته زیرنویس شبکه خبر با آنچه در فضای مجازی منعکس می شود ، دقیقا مخالف هم هستند و برای همین می توان به هر دو به یک اندازه شک کرد !؟ کارهایی که ترامپ در این مدت انجام داده و یا در دوره قبلی انجام می داد یک جوری هستند که باید در عرض یکی دو هفته جواب بدهد والا خاصیت خود را...
-
رامیز قلی اف
چهارشنبه 23 مهر 1404 21:46
امروز صبح اولین خبری که به گوشی ام رسید ، خبر فوت یکی از مشهورترین چهره های عرصه موسیقی سنتی آذربایجان خاصه در زمینه تار ، استاد رامیز قلی اف بود ... یک سرچ خیلی ساده در اینترنت و ویکی پدیا می تواند شخصیت افسانه ای و موسیقیایی او را بهتر معرفی بکند ! ولی حوالی سال 94 اتفاقی افتاد که این آشنایی را از آنچه شنیده بودم به...
-
آفتابه لگن هفت دست ،شام و ناهار هیچی !
دوشنبه 21 مهر 1404 11:44
قدیمی ها بیکار بودند هااااا ، نشسته اند و در اتاق فکرشان که اغلب پای دیوار در کنار جوب بوده ، رفتارهای اجتماعی را حلاجی کرده و ضرب المثل ساخته اند برای آیندگان و روندگان !؟ دیروز یکی از دوستان برایم سفارش طراحی یک کارت دعوت شیک برای یکی از دوستان را داد که از قرار معلوم طرف در آمریکا فوت کرده است و شاید هم در اینجا...
-
ددر پائیزی ...
شنبه 19 مهر 1404 14:55
یک پیشنهاد خورده بودیم ، البته پیشنهاد را بانو داده بود و بازگشت اش به ما خورده بود !؟ و این جمعه قرار بود برویم جنگل پیمایی برای دیدن یکی از جلوه های زیبای پائیز در جنگل های ارسباران ( قره داغ ) ... هر جا سرسبزتر باشد ، پائیز زیباتری هم خواهد داشت !؟ از چهارشنبه ، نوراخانیم ، کوله سفر را بسته بود و انواعی از وسایل را...
-
مدیریت پرتنش
چهارشنبه 16 مهر 1404 23:04
سالها پیش ، توی کارخانه ، یک مدیر داخلی داشتیم که حالا چند سالی هست به رحمت خدا رفته است ، آدم خوبی بود و چیزهای زیادی از او یاد گرفتیم ... این روزها جوانان دهه هشتادی و هفتادی که در بد دورانی رشد و نمو یافته اند و چیزی بنام سیستم و مدیریت ندیده اند و همه چیز کشکی شده است ، گاه در قبال برخی سیستم های اداری و مدیریتی...
-
عمل بینی !
چهارشنبه 16 مهر 1404 18:18
ابتدای شروع و دوره تبلیغات برای پیروزی در انتخابات ، طرفداران پزشکیان در فضای مجازی بنرهای تبلیغاتی عجیبی می گذاشتند و یکی از آنها این بود که مثل ماهاتیر محمد که مطب اش را بست و گفت برای درمان کشورم می روم ( و وارد جهان سیاست شد و البته دوران موفقی داشت و در نهایت مورد قهر یهودی ها قرار گرفت ولی در آستانه صد سالگی...
-
لوکیشن !
سهشنبه 15 مهر 1404 14:48
لوکیشن را همه ی ما می دانیم چیست ، البته لفظ فرنگی اش این روزها بیشتر استفاده می شود و شاید به مذاق فرهنگستانی ها و آن مجری غلط گیر تلویزیون خوش نیاید و بگوید که از اصطلاح فرنگی استفاده نکنید ولی موقعیت هم به همان اندازه خارجی است و همان بهتر که بگوییم کجاگاه !؟ ( نگوئیم لوکیشن بگوئیم کجاگاه ! ) برای این کلمه باید...
-
در جستجوی یک نام !
دوشنبه 14 مهر 1404 13:09
حوالی سال 69-70 که من سال دوم سربازی را طی می کردم ، دو نفر هم روستایی بودند که باهم به خدمت آمده بودند و بزرگترین ترس آنها این بود که خدا نکند از هم جدا بوند و اعلام کرده بودند که هر پایگاه و هر جایی که بروند مهم نیست فقط باهم باشند !! از قضای روزگار به من خبر دادند که حمام زیرزمین ساختمان دخانیات سقز که در دست سپاه...
-
شفتالوها رسیده اند ...
دوشنبه 14 مهر 1404 10:51
در روزگار ما جای خیلی چیزها عوض شده است و یک نمونه آن همین جریان نوبرانه ها می باشد ، خیلی سال پیش ، اگر قرار بود طالبی در وسط تابستان به بازار بیاید ، گاهی اواخر خرداد پای طالبی به بازار باز می شد و می گفتند که نوبرانه است و برخی ها که چندان زیاد هم نبودند (!) می توانستند برای هزار و یک دلیل (!) طالبی نوبرانه بخرند و...
-
زیبایی
دوشنبه 14 مهر 1404 09:05
زیبایی داشتن یک خط سیر مشخص از کمال می باشد ، حالا شاید ساده باشد و شاید خیلی پیچیده ... ما در زندگی بیششتر با انضباط بزرگ می شویم تا قوانین را درست رعایت بکنیم و چه بسا چند نسل فدای یک انضباط غلط بشوند باید اساس زندگی بر نظم استوار باشد و هنوز خیلی ها نظم را با انضباط اشتباه می گیرند ... انضباط شامل خودآگاه های ما می...
-
هاپچووو
یکشنبه 13 مهر 1404 09:46
دو روز است که شدیدا سرما خورده ام ... احتمال اینکه نوراخانیم از مدرسه آورده باشد هم هست ولی دو سه روز قبل اوائل شب ، هوا بیکباره سرد شد و باد تندی هم می وزید ؛ از نوع بادهای آذرماه ...مادرم هوس کرده بود برای شام بیرون برویم و من یک لاقبا که تی شرت تنم بود لرزیدم ؛ اساسی !!؟ یک سفارشی داشتم که برای 15 روز کاری وقت داده...