-
دزد و قاتل ...
یکشنبه 18 خرداد 1404 07:57
خبر داغ این روزهای دنیای مجازی ، بی آبرویی دومیدانی کارهای ایرانی در کره جنوبی و قتل دختری در تهران می باشد که یک تنه کل خبرهای فجازی را زیر گرفته است ... اتفاقاتی که باید نمی افتاد و چرا باید نمی افتاد !؟ مگر پیش زمینه و پس زمینه این قبیل کارها وجود نداشت !؟ البته در ایران سیاست زده ، شور شدن غذا در یکی از رستوران...
-
روز عرفه ...
پنجشنبه 15 خرداد 1404 12:18
امروز یک سر رفتم به وادی رحمت ، برای مراسم تدفین و تشییع مادر یکی از دوستان ... یکی دو ماه پیش بود که پدرش فوت شده بود و حالا نوبت مادرش بود !؟ از جفنگیات فرهنگی دوران ما یکی هم این است که می گویند زن و شوهر اگر باهم خیلی براه بوده باشند ، به فراق هم طاقت نمی آورند و بلافاصله دنیال هم می روند !؟ البته این حرفها بیشتر...
-
خواب خوش !؟
چهارشنبه 14 خرداد 1404 12:35
دیشب ؛ نزدیکی های صبح خوابیده بودم ... و طبق معمول یک خواب عجب دیدم ! این روزها خوابهای عجیب از سرمایه های اصلی زندگی ام شده است !! توی خواب به همراه یکی از دوستانم رفته بودم برای بازدید از یک کارخانه ، در راه بازگشت از کارخانه یک رول کاغذی به سطل آشفال بیرون کارخانه انداخته بودند که جلب توجه می کرد ... آن را برداشتم...
-
آیا اشتباه بود؟
سهشنبه 13 خرداد 1404 15:29
این روزها در فجازی ( فضای مجازی ) عکسی منتشر شده است که نشان می دهد بچه های یک مدرسه بعد از اتمام آخرین امتحان ، کتاب هایشان را پاره کرده و اوراقش را به باد داده اند و صدالبته خیلی ها هم در مورد آن قلم فرسائی کرده اند و ... در مورد بی ادبی و بی تربیتی این اقدام و بازنشر آن شکی نیست !؟ از خیلی جهات می شود آن را بی...
-
حافظه ی معیوب !
دوشنبه 12 خرداد 1404 18:50
یکی از جاهایی که بعد از پنجاه سالگی ، در معرض تخریب و استهلاک شدید قرار دارد ، حافظه می باشد ! شنیدن داستان های مربوط به فراموشی و ... از مسن های فامیل برای نوجوانان و جوانان ، مزه دلخوشی می دهد ولی با بالا رفتن سن که مانند اجل معلق ، بیکباره سراغ آدم می آید ، آدم تاره می فهمد که فراموشی چیست !؟ من یکی دو ماه است که...
-
ریاضیات در خانه
یکشنبه 11 خرداد 1404 10:07
امروز در خانه با نوراخانیم ریاضیات کار می کردیم ... سر صبحانه آمده بود و داشت از ما امتحان می گرفت ؛ می گفت : " من پنج تا سیب داشتم ، یکی را خودم خوردم ، یکی را دادم به عمه ام و یکی را دادم به مادر ، حالا چند تا مانده !؟ " و از این طرح سوال ها ... جالبه که مادرش باید جواب درست بدهد و آفرین بگیرد و من باید...
-
و ما ادرائک ما ذیحجه ؟
یکشنبه 11 خرداد 1404 10:02
و ماه ذیحجه یکی از ماههای خیلی سرنوشت ساز است ، ماهی که منتهی می شود به محرم ... مُحرِم می شوی و اگر قابل مُحَرَم نشوی چه سود !؟ تقصیر می کنی و موهایت را کم می کنی ولی اگر همچنان باتقصیر و با بار گناه برگردی چه سود ؟ خیلی ها در ذیحجه به مکه می روند و به دیدار کعبه و حاجی برمی گردند و کوچه و بازار ، در این دوره و زمانه...
-
فینال نچسب !؟
یکشنبه 11 خرداد 1404 09:40
دیشب یهو متوجه شدم که فینال هست و اینترمیلان مقابل پاری سن ژرمن قرار دارد و مطمئنا باید بازی جالبی می شد ... توی ایران در بین تیمهای اروپایی آلمان ، اسپانیا و ایتالیا و انگلیس و کمی هم هلند طرفدار دارد ولی نه تلویزیون زیاد از فرانسه نشان می دهد و نه قصه های هواداری اش زیاد است ... ولی در جام جهانی که می آیند ، طرفدار...
-
خبر خبر !
پنجشنبه 8 خرداد 1404 09:07
دیروز عصر به یک دوست زنگ زدم که بیا برویم کوه ، چند دقیقه بعد تماس گرفت و حرف زدیم و برای زمان خاصی قرار گذاشتیم و با هم بودیم ، اینکه توی مسیر از چه چیزهایی حرف ی زدیم ، بماند ! بالا داشتیم چای می خوردیم که گوشی اش را درآورد تا یک عکسی بگیرد و بعد ... و گفت : " اِ .... توی پیام زده بودی !؟ من پیام تو را حالا...
-
و چقدر پیشرفت !
سهشنبه 6 خرداد 1404 14:38
امروز توی اتوبوس نشسته بودم و یکنفر کنار دستم نشسته بود و داشت به دوستش یک عکس از انیستا نشان می داد که یکنفر داشت یک درخت چنار بزرگ را قطع می کرد و نوشته بود ، قطع چنار دویست ساله به دست منابع طبیعی لرستان ! و دوستش هم ندیده و نرسیده شروع کرد به فحاشی !؟ و من گفتم : " شما از کجا صحت خبر را گرفتید که فحش را شروع...
-
بامدادان
سهشنبه 6 خرداد 1404 04:27
سعدی بزرگ گفته : بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار / خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار ..... و هنوز بعد از چند صد سال یک عده در بامداد گیر کرده اند که منظور دمدمای صبح است یا ابتدای فروردین و یا ... !؟ شب با یک خواب عجیب بیدار شدم و خواب مانند گنجشکی از دستانم پرید !؟ صبح باید آنرا گوشه یادداشتی سنجاق کنم تا در فرصتی...
-
فارغ التحصیلی
دوشنبه 5 خرداد 1404 10:52
شنبه ای که گذشت یک مراسم خیلی مهم و حیاتی داشتیم ... مهم بود چون تعلق داشت به نورا خانم و حیاتی بود برای اینکه در حیاط مهدکودک برگزار می شد ! شنبه جشن اتمام دوره مهد کودک بود که با عنوان فارغ التحصیلی ، مد شده است !؟ این روزها همه در خدمت جیب دیگران هستند ، البته برخی یک جیب همدورتر برای خودشان دوخته اند و برخی صرفا...
-
ماجراجویی سیاسی !
یکشنبه 4 خرداد 1404 22:58
من در مورد چندنفر خیلی با احترام برخورد می کنم و همیشه در حرفهایم و خاطراتم ، تک جمله هایی از آنها ذکر می کنم و یکی دو مورد خیلی بولد شده درزندگیم که باعث می شوند تا جریان شکرگزاری ام خشک نشود را مرتبط باآنها می دانم و یکی از دلایل خوشبختی ام را وجود آنها در زندگی ام می دانم و از این حرفها ... یکی دو نفر از آنها...
-
روزهای خاص ...
شنبه 3 خرداد 1404 10:56
بعضی روزها خیلی خاص هستند ، خاص بودن شان لحظه ای نیست ! کار یکی دو نفر نیست ! مانند یک حادثه عظیم ، برآمده از برآیند خیلی چیزهاست ... سوم خرداد و روز آزادی خرمشهر هم از آن روزهای خاص و فوق العاده بود و هست ، تعلق به شخص و گروه خاصی نداشت ! انگار مردم بعد از محاصره آبادان و سقوط خرمشهر ، هویت شان را از دست داده بودند !...
-
اول خرداد
پنجشنبه 1 خرداد 1404 12:13
هنوز چیزی نشده ، دو ماه از سال گذشت و نوبت خرداد آمد ... در بین ماههای سال خرداد از همه بدنام تر است و به نظر من ماه مخصوص سیاستمداران می باشد و در این ماه حتی خرده سیاستمدار هم در برنامه هایش موفق می شود ... امروز نوراخانیم بهمراه مادرش با خانواده یکی از دوستانش در مهد؛ بنام نیلای ، قرار گذاشته اند تا به پیک نیک شهری...
-
سالگرد یک اتفاق !
سهشنبه 30 اردیبهشت 1404 09:38
پارسال همین حوالی بود که خبر گم شدن هلیکوپتر حامل رئیس جمهور و همراهان در همه جا پیچید ، من بعد از ظهر خوابیده بودم و ساعت 5 از خواب بیدار شدم و زیرنویس شبکه خبر را خواندم و به یکی دو نفر زنگ زدم ولی جواب ندادند و بلافاصله یک استوری گذاشتم و تنها نوشتم " شهادت قسمت تو می شد ای کاش ! " البته چند ساعت بعد دیدم...
-
دور دور ، دور دماوند ...
شنبه 27 اردیبهشت 1404 10:52
پنجشنبه عصر ، حوالی ساعت ۶ ، از تبریز را افتادیم به طرف تهران ... مسافرت تا تهران یک برنامه محسوب می شود ... از حاشیه تهران، وارد تهران شدن یک برنامه !؟ ساعت ۲ شب به ویلا رسیدیم و زود جمع و جور شدیم و خوابیدیم و صبح بعد از صبحانه و کمی قدم زنی در باغ و محوطه ، راه افتادیم ... نوراخانیم و عکاسی های تمام نشدنی اش ! ما...
-
فراموشی
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1404 10:08
متنی که در پایین درج خواهد شد مقاله بسیار مفیدی از پل تیلیش می باشد در رابطه با فراموشی و اینکه چه مقدارش خوب است و چه مقدارش دلخواه و چرا برخی دوست ندارند فراموش بشوند و ... تمام این مطلب را من در سالهای دورتر ، از روی بریده ی یک روزنامه بازنویسی کرده ام ! تمام نیروى خود را صرف یک کار مى کنم و آن اینکه گذشته را...
-
دو روزی که گذشت ...
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1404 10:05
در دو روزی که گذشت ، نمی دانم در مذاکرات چه گذشته است !؟ ولی از قرار معلوم باب میل اصلاح طلب های منافق نبوده است والا تا حالا فضای مجازی ( فجازی ! ) را بهم ریخته بودند ... اخیرا که زیباکلام و عبدی ، بُرش خود را از دست داده اند و کسی برای حرفهای مفت شان تره خورد نمی کند!؟ یک کارشناس جدید بالاآورده اند به نام مطهری و او...
-
راست و دروغ !؟
چهارشنبه 24 اردیبهشت 1404 18:13
چند وقتی بود که یک فایل را در کامپیوترم گم کرده بودم و امروز رفتم و از یکی از آرشیوها ، آنها را پیدا کردم و خیلی هم خوشحال شدم ... مطالب مربوط به یکسری نوشته و ترجمه بود که دایی مرحوم ، در سالهای دورتر برایم می فرستاد ... در همان جستجوها چشمم به برخی مطالب زیبا هم افتاد که در زمان رونق وبلاگ نویسی ، خیلی رونق داشتند...
-
زندگی هنوز زیباست ...
دوشنبه 22 اردیبهشت 1404 21:47
برق می رود ، مهم نیست ، آب هم می رود ، آن هم مهم نیست ، با رفتن برق اینترنت هم به مشکل برمی خورد ، آن هم مهم نیست !؟ البته اگر نروند بهتر است ... مردم به مشکل می خورند ، زیاد مهم نیست ! مردم دراین سالها باید یاد می گرفتند که چگونه به مشکل نخورند !؟ از سر به هوایی خودشان هست !! باید در برنامه زندگی ، در هر دقیقه اش...
-
ددر سامورایی !
شنبه 20 اردیبهشت 1404 09:18
ما با تمام جنگجویان و آزادی خواهان و آزادزیستان جهان ، زیسته ایم ! ( شاید در فُرم مثل آنها نبوده ایم ولی دوبله ها و ترجمه ها ، ما را چنان ساختند که انگار ، در محتوی ، با آنها هم هدف و هم مسیر بوده ایم ! ) ما در هر برهه ای با یکی از سینماهای جهان همراه بودیم و سینمای ژاپن از نوع سامورایی هم سالها ، خوراک مغز ما بود !؟...
-
قطار خالی سیاست ...
پنجشنبه 18 اردیبهشت 1404 17:56
من قطاری دیدم که سیاست می برد ، و چه خالی می رفت ... ( سهراب سپهری ) امروز در فضای مجازی ( گوش فرهنگستان کَر ! ، به اختصار این را فجازی هم می گویند ! ) یک مصاحبه یا دیدم که رضا رشیدپور با یکی از تولید محتواها کرده بود !؟ حالا نصف مردم ایران در حال تولید محتوا هستند ، مثلا کانتینر آتش گرفته و معلوم نیست که داخلش چیست...
-
خر کردن ...
چهارشنبه 17 اردیبهشت 1404 13:22
مغازه همسایه قدیمی نشسته بودم برای خوردن چایی و کمی احوالپرسی ... پسر جوانی جلوی مغازه اش ، سه تا چهارپایه گذاشته بود ، روی یکی خودش نشسته بود و روی دو تای دیگر دو تا سینی توت فرنگی !؟ سینی اول را ۲۴۰ می گفت و سینی دوم را ۲۰۰ ، سبد میوه ها هم در مغازه همسایه ما بود .. جعبه را روی سینی دوم می ریخت و یکی یکی در سینی اول...
-
یک روز خوب ...
سهشنبه 16 اردیبهشت 1404 23:10
کار انسان تلاش کردن است و زندگی انسان بدون تلاش بی معناست ... ولی تلاش ها هم همگی معنابخش نیستند و غالبا به ضرر و زیان ختم می شوند ... تلاش را باید کرد و در ضمن باید آینده را به خدا واگذاشت تا او بهترین را رقم بزند ! صبح باتفاق بانو رفتیم کمی خرید بکنیم ... خرید رفتن قسمت سخت زندگی روزمره شده است ! ولی نمی شود آن چند...
-
غیرت یمانی !
دوشنبه 15 اردیبهشت 1404 22:01
و زمانی پارچه ای بود بهنام " برد یمانی " که آوازه اش به داستان های خارج از یمن کشیده شده بود !! و زمانی برای نگین انگشتر سنگ اگر " عقیق یمانی " بود بیشتر قبول می کردند تا عقیق های جاهای دیگر را !! و حالا یمنی های به ظاهر فقیر دارند شرافت خود را به رخ جهانیان می کشند و " غیرت یمانی "...
-
عالمی از نو بباید ساخت ...
دوشنبه 15 اردیبهشت 1404 19:20
به لطف دوستان و اعتمادی که به من دارند ، کلید یکی دو چاپخانه توی جیب من هست و هر وقت کار داشته باشم می روم و در هر کدام که میسر بود کارهایم را انجام می دهم ، البته قبلا زنگ هم می زنم و اجازه هم می گیرم و به این کار عادت دارم ! چند روز پیش رفته بودم مغازه یکی از دوستان و داشتم کارهایم را م یکردم که خانم جوانی وارد شد و...
-
باران رحمت
دوشنبه 15 اردیبهشت 1404 13:25
دیروز هوا ابری بود و بعد کمی بارانی شد ، دلم از آن باران های قدیمی می خواست که تا توی کفشهایمان پر از آب می شد ... و برخی از اهالی برای خراب نشدن کفشهایشان ، کفش ها را توی نایلون می گذاشتند و با پای برهنه توی آب راه می رفتند ... این روزها از آن باران ها خبری نیست و از آنهمه آب گرفتگی هم خبری نیست ، مخصوصا در بیست سی...
-
پیروزی زودرس ...
شنبه 13 اردیبهشت 1404 18:18
دیروز بعد از ظهر رفتیم تا جلفا تا ببینیم اوضاع سرسبزی و وضعیت طبیعت چگونه است ، اردیبهشت بهترین زمان برای جلفا و کرانه رود ارس است ... بعد از خرداد ، هوای آن مناطق گرم تر می شوند و بهمراه میانه ، از گرمترین شهرهای استان محسوب می شود ... اوضاع آسمان هم خراب و ابری بود ولی بارش چندانی ندیدیم و هوا هم نسبتا گرم بود ......
-
خواب ...
سهشنبه 9 اردیبهشت 1404 09:39
امروز صبح در خواب کوتاه بعد از ساعت 6 ، یک خواب عجیب دیدم ... رفته بودم یک جایی و سر از یکی از شهرک های اطراف شهر درآورده بودم ولی هر چه می رفتم به خروجی راه پیدا نمی کردم ... و عجیب تر اینکه وارد کوچه های خیلی زیبایی می شدم و با خودم می گفتم اینجا ، از کی این کوچه ها را داشتند و من خبر نداشتم ... مثل کوچه های تنگ و...