یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

عناوین یادداشت‌ها

  • تقارن ... جمعه 11 مهر 1404 23:39
    می خواستم در مورد همه گیری « نان بربری تهران » در تبریز مطلبی بنویسم که خیلی اتفاقی سری زدم به وبلاگ دوستی و مطلبی خواندم در مورد افتتاح « نان بربری آذربایجان » در شیراز !؟ این روزها در هر خیابانی ، یک نانوایی بزرگ نیمه اتوماتیک با عنوان بربری تهران دیده می شود و خیلی هم خوب پا گرفته است که شاید عمده دلیل آن بی نظمی...
  • دو قَسَم ... چهارشنبه 9 مهر 1404 16:36
    داشت دوره کهنسالی اش را طی می کرد ، از زمانی که من می شناختم ، آدم بی سر و صدا و آرامی بود ... همیشه فکر می کردیم که با این سن و سال لابد خیلی دیر ازدواج کرده بود ! یک پسر و دو دختر داشت و من با پسرش در دوره راهنمایی همکلاسی بودم و بعد راه و مدرسه مان از هم جدا شد ولی همدیگر را هر از گاهی می دیدیم و دوستی مان پابرجا...
  • خواب و بیداری ! یکشنبه 6 مهر 1404 08:45
    یک جریانی در فضای مجازی هست با این عنوان که " فکر می کرد طرف توی باغ نیست و نمی دانست که خود صاحب باغ است ! " و شاید هم در همچین مضمونی ... و بر همین اساس برخی کلیپ ها و محتواها تولید می کنند ! برخی از خواب هایی که ما می بینیم و برای تعریف کردنش (!؟) سر و تهش را می زنیم تا زیاده از حد غیرواقعی نباشد (!؟) را...
  • تیردان خالی ! جمعه 4 مهر 1404 08:56
    دزدی وارد خانه ای می شود و بعد از جستجوی زیاد ، دست خالی می ماند ... موقع بازگشت از شدت ناراحتی (!) دفتر مشق بچه صاحبخانه را خط خطی می کند !! چند روز پیش قرار دیدار و سخنرانی رهبران جهان در نیویورک و مقر سازمان ملل بود ... اول از همه اینکه بکار بردن عنوان رهبران جهان (!؟) یک شیطنت رسانه ای هست !؟ همه می دانند که در...
  • سرور و شادی سه‌شنبه 1 مهر 1404 19:45
    امروز رفته بودم والیبال ، البته از صبح چند تا کارداشتم که یک جورایی درست از آب در نمی آمدند و منهم نمی خواستم از کوره در بروم و بنوعی آرامش خودم را حفظ می کردم و سر آخر برای اینکه راحت تر بشوم توی ذهنم داشتم یکی از داستان های خودم را پیش می بردم ... این روش واقعا خاصیت دیازپام برایم دارد و گاهی می ترسیدم که نکند معتاد...
  • پری دریایی ... دوشنبه 31 شهریور 1404 16:26
    مغازه دوستم بودم و سرش شلوغ بود و گاهی مشتری های پردردسر و کم منفعت را به همسایه ها پاس می داد و به من هم می گفت بگذار آنها هم کار بکنند ... یک خانم بهمراه دختر جوانش آمدند و یک چیزی در حد بنر تبریک می خواستند با عکسی از یک دختر و یک تصویر از پری دریایی در یک طرف اش ... دوستم می خواست از سر باز بکند ولی گفتند که مشتری...
  • پایان تابستان دوشنبه 31 شهریور 1404 10:09
    امروز آخرین روز تابستان است و دیشب رسیدن پائیز را با اولین باران پائیزی جشن گرفتیم ، بقدری باران کم شده است که آدم با دیدن باران تعجب می کند ... از دیروز پریروز افت دما محسوس بود و بادهای سردی می وزید و بالاخره از حوالی ساعت ۱۰ شب ، کم کم بوی باران آمد ... و در طول شب چند رعد و برق شدید هم داشتیم ... امروز در مترو ،...
  • استقلال پنج‌شنبه 27 شهریور 1404 11:23
    دیروز دو جا منبر گذاشته بودم ، یکی سرپایی بود و یکی در یک جلسه دوستانه ... در منبر سرپایی به یک‌ جمع سه نفره برخوردم که شدیدا فوتبالی بودند ! بحث شان سر باخت سنگین استقلال در مقابل تیم نه چندان مطرح و قوی کویتی بود !؟ البته این روزها وضعیت تیم استقلال جوری هست که به تیم محلات تهران هم می بازد !؟ اسن حجم از بدبیاری و...
  • ساز مخالف سه‌شنبه 25 شهریور 1404 09:06
    تیم کشتی ایران در مسابقات کرواسی با چند مدال و در مجموع امتیازات مقام اول را بدست آورده است و در این میان دو شکست پررنگ تر بود ... یکی از شکست ها برای قهرمانی بود که برای طلا رفته بود ولی در همان ابتدای کار به کشتی گیری از کشور آذربایجان باخت و از دور کنار رفت ، طبق معمول این شکست دور از انتظار بود و چون این کشتی گیر...
  • آزادی یکشنبه 23 شهریور 1404 10:42
    نوشته بود « آزادی فاخر است ! » البته شکی در فاخر بودن کلمه و ذات آزادی نیست و همه در برهه هایی به دنبال آن هستند و یا آن را فریاد می زنند ... برایش نوشتم ، آزادی فاخر است ولی بدلایلی همیشه از اول آخر است ... جامعه از انسانها بوجود می آید ولی آزادی برای انسان ، غالبا تنها ، فاخر است و در اجتماع انسانها در اولویت آخر...
  • شلیک مستقیم ... جمعه 21 شهریور 1404 08:43
    این روزهای آمریکا و تنش هایش، در تاریخ اش ثبت می شود و کم از این روزهای ایران نیست ، فقط اختلاف در سطح وجود دارد ... چندی پیش در حالی که ترامپ مشغول حرف زدن بود ، کمی وزش باد و شاید هم حضور خرمگسی ناخوانده ، باعث شد سرش را تکان بدهد و گلوله ای که از فاصله زیاد شلیک شده بود در صدم ثانیه ، دو سانت انحراف از هدف داشت و...
  • یازده سپتامبر پنج‌شنبه 20 شهریور 1404 08:33
    بیست شهریور در جهان معاصر روز مهمی هست ؛ نه به خاطر اینکه هر جا را نگاه می کنی یاد اتفاق یازده سپتامبر و انفجار هالیوودی ساختمان های دوقلوی نیویورک می افتی !؟ بلکه به این دلیل که این روز بیادمان می آورد که رسانه ها چقدر در زندگی روزمره و باور مردم نقش دارند !؟ چه دروغهایی که گفته شد و در ادامه ی آنها چه جنگ هایی که بی...
  • میلاد منجی چهارشنبه 19 شهریور 1404 05:24
    بد کردند ، که به ما فریاد زدن یاد دادند ... در همهمه ی فریاد ، گم کردیم ؛ خودمان را و هم راهمان را ! حالا باید هزار سال ، سکوت را تمرین کنیم ! راههای زیادی برای رسیدن هست ؛ ولی نه برای کسی که در درونش گم شده است ! میلاد با سعادت پیامبر اکرم (ص) مبارک باد ...
  • مرور خاطرات با یک ایرانی-آمریکایی سه‌شنبه 18 شهریور 1404 12:49
    چند وقت پیش مادرم خبر داد که پسر دختردایی اش از آمریکا آمده است و رفته بود دیدن و .... در مورد این مسافر قبلا هم مطالبی بصورت خرده و عمده نوشته بودم ... حالا حدود سی سال است که ساکن لاس وگاس آمریکاست ! دوباره چند روز پیش مادرم گفت که نمی روی رامین را ببینی !؟ البته حق هم داشت ! چون همان سالهای دورتر دیدارهایمان باهم...
  • رد مظلمه ! دوشنبه 17 شهریور 1404 09:22
    برای اینکه بدانیم داستان « رد مظلمه » ( رد مظالم ) چیست (!؟) باید برویم و یک دوری در حول و حوش داستان ظلم بزنیم ! ما ظلم را می شناسیم و با آن بیگانه نیستیم ؛ البته نود و نه درصد (!؟) وقتی که خودمان را طرف مظلوم بدانیم !!؟ ولی آیا ما هم طرف ظالم داستان قرار می گیریم ؟ جواب دادن به این سوال کمی سخت می شود ... یکی از...
  • یادداشت یکشنبه 16 شهریور 1404 16:07
    می نویسم که یادم نرود : ۱ـ دائره المعارف ۲ـ داستان کوتاه ۳ـ نمایشگاه عکس ۴ـ مرور خاطرات با یک ایرانی-آمریکایی این روزها یک مورد هم به تهدید کننده های فرصت افزوده شده است و آن رفتن با برنامه و لی برنامه برق است !! ما وقت زیادی داریم و این وقت برای همه یکسان است ، ولی از فرصت یکسان برخوردار نیستیم و موفقیت و خوشبختی...
  • ماه قرمز ... شنبه 15 شهریور 1404 17:41
    می گویند فردا یک خسوف ( ماه گرفتگی ) کامل در تمام ایران قابل مشاهده خواهد بود ، اتفاق نادری که از هفت سال تا سه هزار سال برایش زمان تکرار تعریف کرده اند !؟ خاصیت فجازی این است که شما هر چی دوست داشتید در آن درج می کنید و کسی ضامن راست و دروغش نیست !؟ البته راست و دروغ بودن خود صفحه هم تضمینی ندارد !؟ مگر اینکه خطوط...
  • قیامت اقتصادی ... جمعه 14 شهریور 1404 17:06
    هنوز مدرسه ها باز نشده ، پیامک آمده است که کتابهای کمک آموزشی مدرسه را از فلان جا می توانید تهیه بکنید و لیست و آدرس داده اند !؟ نه اینکه با کیفیت آموزش مخالف بوده باشم و مطمئنا از سایر هزینه هایی که می کنیم بهتر هستند ولی کلیت نظام آموزشی کشور در چه راهی دارد مدیریت می شود ؟! آیا همان حرامزاده ها که دزدکی رفتند و سند...
  • یک جایی خواهند نوشت ... سه‌شنبه 11 شهریور 1404 13:48
    رئیس جمهوری داشتیم که برای اولین بار در تاریخ صد ساله روسیه ، در کاخ کرملین سجاده انداخت و نماز خواند !! و رئیس جمهوری داشتیم که رفت چین و تمام موارد درج شده در مراسم استقبال را مو به مو انجام دادند و به افتخار ورودش 21 عدد توپ شلیک کردند ... و رئیس جمهوری داریم که در طول یک سال ، دوبار رفت به دیدار الهام علیف که در...
  • بیمه های زندگی سه‌شنبه 11 شهریور 1404 11:02
    دیروز بعد از ظهر باتفاق بانو رفتیم شهرستان مرند برای شرکت در خاکسپاری پسر یکی از همکاران که از طرفی هم پسردایی خانم برادربزرگم بود ... متوفا ، طی یک عملیات چپ کردن ماشین ، بمدت پانزده روز در کما بود و پریشب بیمارستان فوت او را تایید کرد ... در تاریخ نوشته اند که باحتمال زیاد اسکندر به کما رفته بود و باشتباه او زا دفن...
  • اتوبوسی یکشنبه 9 شهریور 1404 18:17
    ساعت بازگشت کهنسالان به خانه بود !؟ در خانه نشستن ؛ آنهم از نوع آپارتمان های امروزی کار سختی می باشد مخصوصا که در خانه غر هم باشد ، حرف از دیگران هم باشد ، اولاد اعصاب خراب کن هم باشد و ... !؟ روح شاد ، یک همسایه پیر داشتیم که همسر غرغرو داشت !؟ می گفت اگر برای غر زدن هیچ بهانه ای نداشته باشد به من می گوید برو تا سر...
  • از مرگ کسی خوشحال نباشید یکشنبه 9 شهریور 1404 10:32
    از مرگ هیچکس نباید خوشحال شد و تنها باید باندازه عبرت گرفتن باید به آن تکیه کرد ... هر انسانی بسته به شرایط زیستی وتربیتی و شعوری خودش راههایی را انتخاب می کند و زندگی می کند و در نهایت هر کسی جوابگوی پرونده زندگی خودش خواهد بود ... شاید درخواست مرگ برای یکی کردن توجیه منطقی داشته باشد ولی خوشحالی از مرگ کسی چیز مقبول...
  • دلقکی که خرمنی را آتش زد ! جمعه 7 شهریور 1404 19:15
    یکی از حرفهای داغ این روزهای دنیای که مسایل خیلی بزرگتر و حساس تر را پوشش داده است و کمی تا قسمتی شک برانگیز شده است مورد همان خانم دلقک است که قسمتی از جامعه ادبی را قلقلک داده است !! در مورد توهین به دیگران ، موضع آدهای فهیم و مودب مشخص می باشد ! یک دلقکی آمده و بصورت دریده به شاهنامه و فردوسی پریده است !؟ زبان...
  • و باز سر خاک ... پنج‌شنبه 6 شهریور 1404 12:22
    یک نفر از دوستان استوری کرده بود که :« باید این واقعیت را بپذیریم که می میریم !» امروز برای سومین بار در این هفته ، رفتم برای تشییع و تدفین ! قدیم ترها که نوجوان بودیم ، هر محله ای قبرستان خودش را داشت و رفتن به سر خاک اموات و همچنین رفتن برای تدفین و تشییع ، زمان بر نبود ... پیاده مردم می رفتند و برمی گشتند !؟ حالا...
  • دلقک ها و مترسک ها !! چهارشنبه 5 شهریور 1404 10:18
    چند روز پیش یکی از دلقک های فضای مجازی که تن به رزالت هنری طنز داده و با لودگی و اصرار بر تولید خنده ، برای خود شخصیت درست کرده و شاید هم درآمدی ؛ به فردوسی و شاهنامه گیر داده بود و مطمئنا که این قبیل کارها ناپسند هستند (!) ولی همه ی لوده ها ناچارا راه ناپسندی اختیار می کنند ... در اینسو اممما یک عده مترسک (!؟) راه...
  • هلال ماه ربیع سه‌شنبه 4 شهریور 1404 19:16
    دیروز عصر باتفاق دوستم رفتیم کوه ، عصرهای کوهنوردی خیلی جالب و خوب هستند ، نه آنقدر سنگین هستند که آدم بخواهد از زیرش در برود و نه زیاد وقت گیر هستند ... در هر نوبت هم تعدادی سلام و علیک یهوئی پیش می آید. داشتیم چای می خوردیم ( نه از این چایی ها ، بلکه چای کاکوتی ! ) که من بیکباره چشمم به هلال ماه افتاد و از دختر...
  • آب و بی آبی !؟ یکشنبه 2 شهریور 1404 21:09
    امروز آخر ماه صفر بود و هوا آنقدر صاف نبود که دمدمای غروب هلال ماه ربیع را ببینم ، انشالله فردا سعی می کنم ببینم ... تماشای هلال اول ماه انرژی و زیبایی خاصی برای من دارد !؟ صبح دوباره سر خاک رفته بودم برای شرکت در مراسم تدفین برادر یکی از پیشکسوتان کوهنوردی شهر که شخصیت مقبولی بین همه دارد و برای همین همه آمده بودند و...
  • سحرانه ... جمعه 31 مرداد 1404 12:16
    خبر رسید که پدر دو تن از همکاران فوتش شده است و طبق معمول از دیشب مهیا بودم برای رفتن به سر خاک ، به قول بانو ما ( خانواده ما ) برای رفتن به سر خاک دنبال کوچکترین بهانه ایم و برای نرفتن به خیلی جاها هم !! ... من شخصا دوست دارم بروم و در مراسم تدفین حضور داشته باشم ! خاکسپاری ساعت 8/30 بود و برای همین صبح طبق معمول که...
  • اتوبوسی چهارشنبه 29 مرداد 1404 13:55
    توی اتوبوس ، فریب سفیدی موهایم را خورده بود و پرسید :« بیکار بودید که انقلاب کردید ؟! » گفتم :« تنها کاری بود که می توانستیم !!» و خندیدم ... کمی عصبی بود ، گفت :« آخه ما را بدبخت کردید !؟ » گفتم :« بچه چندم خانواده ای ؟ » گفت :« بچه چهارم ... » گفتم :« تو‌ حکومت را ول کن و برو یقه بابات رو بگیر که برای گرفتن زمین...
  • تلفظ ش یکشنبه 26 مرداد 1404 15:41
    می گویند حاکم وزیری داشت که حرف < ر > را نمی توانست خوب تلفظ بکند مثل ما تبریزی ها < ی > تلفظ می کرد ... و این حاکم یک دبیری داشت که خیلی ناجنس بود و با وزیر مشکل داشت ، روزی نوشته ای برای حاکم می نویسد و ارسال می کند و حاکم از وزیر می خواهد که آن را در جمع با صدای بلند بخواند تا ببیند چه گزارشی فرستاده...