یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

یک وعده تا سال جدید ...

 

امروز روز خوبی بود ... با همه ی داش قومی که داشت !! ما مثل داریم که وقتی می خواهیم بگوئیم ایرادش چیست ؟ می گوئیم : " داشی وار ، قومی !؟ " ( یعنی شن داره یا ماسه !؟ منظور اینکه تمیز و پاک شده است !!) زندگی این روزهای ما تماما داش قوم دارد ولی ما به رویش نمی آوریم ...

 

 

 

دیشب خانه ی قینانا خانیم بودیم و پیشاپیش عید را برگزار کردیم ، هم کادو گرفتیم و هم کادو دادیم ... نورا هم یک پاکت به بغلش زده بود و آمده بود عیدی مادربزرگش را بدهد !! پاکت بزرگ نبود ولی انگار که یک دانش آموز گلاسور بغل گرفته باشد !!

 

امروز بازار رفته بودم و یکی داشت در رابطه با روز مرد حرف می زد و اشاره داشت که حالا دیگه مرد نیست و ... !!! گفتم :" هرکسی سال 97 را به سلامت تا اینجا رسانده باشد ، لیاقت این را دارد که لقب مرد داشته باشد !! " واقعا سال سختی بود و معلوم هم نشد از کجا می خوردیم از دوست یا از دشمن !! هرچند خیلی از دوستان بدتر از دشمن تشریف داشتند !!

 

عصر که به خانه رسیدیم ، مثل سال قبل که روز پدر ( بیاد پدرانی که همراه ما نیستند !! ) آش پخته بودیم ، آش پختیم و قرار شد به یکی دو نفر هم بدهیم ... اول از همه به همسایه هایمان دادیم و سپس به یکی دو نفر زنگ زدیم تا بیایند و سهم شان را ببرند ...

 

خیلی تلاش کردم تا فیلمی در اینجا آپلود کنم که هم یادم رفته بود و هم نتوانستم  ...

 

عیدتان مبارک ...

 


نظرات 1 + ارسال نظر
نگین پنج‌شنبه 1 فروردین 1398 ساعت 19:04

سلام

روح پدر بزرگوارتون شاد ...
سایه نازنین مادر بر سرتان مستدام...
نهال زندگی نورا کوچولوی نازنین همیشه سبز و پر بار...
و عیدتون همراه با بهترین آرزوها مبارک ..

سلام
سلامت باشید ، خدا پدر بزرگوارتان را تندرست و شاد برایتان نگهدارد و روح رفتگان شما هم قرین رحمت
ممنون از دعاهای خوبتان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد