یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

ماه من ... ماه تو ...


روزهای آخر ماه که می شود ستادهای جستجو و رویت ماه تشکیل می شوند ، بعضی ها به آخر ماه که می رسند دلشان با عربستان می تپد !! بعضی ها هم که سر لجاجت شان از آن طرف درد می کند ، یعنی اگر عربستان 30 روز روزه بگیرد از سر لج هم که شده حاضر هستند ماه رمضان را تا 31 روز کش بدهند !!!!!!

البته در این میان جدیت و تلاش روزه خوارها واقعا قابل تقدیر است !! 

 

یک پیشنهاد :

بنظر من حضرات باید بیایند و غور بکنند و هفته ی وحدت را به مابین روز قدس و عید فطر انتقال بدهند ، بنظر این حقیر در این دوره و زمانه تفاهم شکمی از تفاهم قلبی سبقت گرفته است و بخاطر حسن ارتباطات هم که شده منبعد ماه رمضان ها زیاد زور بزنند به 28 روز قد ندهند و ... !!!


===


ما یک همکاری داریم که عضو حزب نسیم است ، یعنی گردش اش به رسیدن باد صبر نمی کند و تغییر مسیر حرفها و نظراتش به یک فوت بند است !!! امروز همکاران گرامی گیر داده بودند به او که مثل اینکه این روحانی هم سر سازش با آمریکا ندارد و همان جبهه گیری گذشته را با ادبیات جدیدی رو کرده است !! برگشت و گفت : " البته که من رای نداده ام ! ولی بنظرم باز بهتر از بقیه ی کاندیداها بود !!! 

بعضی ها برای اینکه کرسی مخالفت را از دست ندهند ، با اینکه در روزهای انتخابات دو آتشه می شوند ، ولی بعد از انتخابات با اعلام موضع رای ندادن سعی می کنند خودشان را از اتهام مشارکت صیاثی تبرئه بکنند !! یکی از همکاران به من گفته است که اگر بتوانم شناسنامه ی این همکار را بدست آورده و به او نشان بدهم به تمام اهل کارگاه ناهار بدهد !!!!


===


برای 4 تا بچه گربه ای که در پارکینگ مدیریت جا خوش کرده اند غذا برده بودم ، اینها چون تربیت پدر و مادر بالای سرشان نبوده خیلی بی ادب و در عین حال زرنگ بار آمده اند و تمام روز گوششان به زنگ صدای من است ، در حوالی آنها نم یتوانم با یکی خوش و بش بکنم بلافاصله با شنیدن صدای من می آیند ، اخیرا متوجه شده ام که به رنگ تسبیح کوچکی که در دست دارم حساس شده اند و آن را هم تشخیص می دهند !!!

کنار پنجره ای که یکی از همکاران از آنجا در حال تماشا است ، بچه گربه ها را صدا زده ام و همه جمع شده اند ، غذایشان را 4 قسمت کرده ام !! یک تیکه روی زمین انداخته ام و بلافاصله به سر و روی هم پریده اند !! یکی رو دست بقیه غذا را زدو فرار کرد زیر یکی از ماشین ها !! دومی و سومی هم همینطور !! چهارمی ایستاده بود و وقتی گرد و خاک خوابید آمد و غذایش را دادم و رفت زیر یک ماشین دیگر !!!

به همکارم می گویم : اینها نمی دانند که من برای همه شان غذا آورده ام برای همین به سر و کله ی هم می زنند !! اگر می دانستند آرام منتظر می ماندند تا سهم شان برسد !!! خیلی ها هم مثل این گربه ها هستند ، برای یک لقمه نان زمین و زمان را بهم می زنند و فکر میکنند تنها آنها بودند که شب گرسنه نخوابیده اند در حالیکه هر کس روزی اش را بدست آورده است ، فقط سهم بعضی ها از راههای وحشیانه تری بوده است !!!


نظرات 1 + ارسال نظر
یک دوست سه‌شنبه 15 مرداد 1392 ساعت 23:38 http://yekdoost.blogsky.com

البته مهم اصل روزه داری بود.که واقعا آرزو میکنم همه به نتایج یک روزه داری خوب برسیم.پیشاپیش هم عید سعید فطر را به دادوی عزیز تبریک میگم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد