-
حکمت تائو
یکشنبه 6 مرداد 1392 18:58
مردی نابینا زیر درختی نشسته بود! پادشاهی نزد او آمد، ادای احترام کرد و گفت: "قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟ " پس از او نخست وزیر همین پادشاه نزد مرد نابینا آمد و بدون ادای احترام گفت: " آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟ " سپس مردی عادی نزد نابینا آمد، ضربه ای به سر او زد و پرسید:...
-
روژان (47)
یکشنبه 6 مرداد 1392 12:49
-
فریبِ دموکراسی !!
شنبه 5 مرداد 1392 20:25
مِصر ی ها مُصِرانه برای آزادی تلاش می کنند ، بدبیاری دموکراسی وقتی که اکثریت قاطع بی سلاح باشد و اقلیت بیچاره مسلح !! و اندیشه ها و ماسک ها !؟!؟!؟!؟!؟!
-
شبانه های عینالی ...
شنبه 5 مرداد 1392 01:16
بالای سر ما کوهی ست سرخ رنگ ، نامش در کتاب های قدیم سرخاب بوده است ، و حالا محله ای قدیمی و بنام و تاریخ ساز با مردانی بزرگ است ، یک نمونه ی کوچکش کلنل پسیان است که عنوان اولین خلبان ایران را یدک می کشد ، ولی روزگار با این محله نساخته است و در یکصد سال اخیر یکی از بدحاشیه نشین ترین محلات شهر شده است ... این کوهستان...
-
...
جمعه 4 مرداد 1392 17:01
-
از کش دادن تا کش نوشت ...
پنجشنبه 3 مرداد 1392 20:21
امروز کارخانه تعطیل بود ، فقط کارگاه مجاور باید می آمد برای کمی خرده کاری !! آنهم کوهی از خرده کاری های مانده در پای کار ... کارگاه ما هم باید کار می کرد ، برای همین چند نفری اضافه کار نوشته بودم ( البته از اینکه خودم هستم یا نه خبر نداشتند !! ) ، کارکرد روز تعطیل قانون های نانوشته ی خودش را دارد ، روز تعطیل روز...
-
خط نقاشی ...
چهارشنبه 2 مرداد 1392 20:27
امروز بعد از ظهر همه دست به دست هم داده بودند تا من نخوابم ... از زنگ آیفون گرفته تا تلفن های مکرری که غالبا اشتباه بودند !! خلاصه اینکه گرمی هوا هم که مرا کلافه کرده بود ، و بالاخره قید خواب را زده و پشت کامپیوتر نشستم !! خیلی کارها کردم ... یکی از این کارها هم جستجو در نت و یافتن چند خط نقاشی خوب بود و چقدر لذت بردم...
-
روژان (46 )
چهارشنبه 2 مرداد 1392 12:12
-
فال نو ، ضدحال نو !!
چهارشنبه 2 مرداد 1392 02:11
-
عملیات های انتحاری در کوه ...
سهشنبه 1 مرداد 1392 11:49
تاریخ دوباره تکرار می شود ، اگر دفعه قبل بزرگان قهر کردند و رفتند و در کوه به مشکل برخورده و به صفحات پر درد تاریخ پیوستند ، این بار چند جوان جویای نام همان راه را رفتند !! مطمئنا باز این حرکت ها تکرار خواهد شد چرا که ما بجای پند گرفتن از تاریخ ، از آن بعنوان یک ابزار استفاده می کنیم ، در فرهنگ ما چیزی که ارزش ندارد...
-
کارگردانی خواب !!
سهشنبه 1 مرداد 1392 00:59
دیعصر از ماحصل نویسندگی و مطالعه یک خواب عجیب و غریب دیدم ، برای همین تا وقت افطار هنوز ضربان قلبم روی 150 تا می زد !! دیشب فرصتی شد تا کمی روژان بنویسم ، بعد برای اینکه مقداری زمان آزاد داشتم دوباره کمی از کتاب " زنان وحشی آمازون " را خواندم تا ببینم بالاخره این جریان به کجا می کشد !! کمی هم روی نویسنده اش...
-
نیایش ...
سهشنبه 1 مرداد 1392 00:35
-
نصیب غم ...
دوشنبه 31 تیر 1392 01:30
-
روژان
یکشنبه 30 تیر 1392 12:20
-
دیرنوشت ...
یکشنبه 30 تیر 1392 09:10
دیروز را مثل عرب ها روزه گرفتم ، از ساعت 2/5 بعداز ظهر که به خانه رسیدم تا ساعت 7/5 خوابیدم ، هوا نسبت به روزهای قبل خنک تر شده بود ؛ اخیرا چند تا راز در مورد خوب خوابیدن ، زود خوابیدن و راحت خوابیدن کشف کرده ام که بعد از قطعی شدن انتشار خواهم داد ... بعد از بیدار شدن چون دسترسی به نت نداشتم برای همین از خانه بیرون...
-
هذیان روزه داری !!
شنبه 29 تیر 1392 11:00
دوست عزیزی برایم sms زده بود که : ضمن قبولی طاعات و عبادات : 1- جهت رفع تَرَکِ لب و ترشحات کبد ، وقت افطار خرما با آب جوش بخورید 2- رفع تشنگی ، شربت خاکشیر و شربت سرکه شیره بنوشید 3- ضعف و بیحالی ، شربت عسل بنوشید. (( طب المعصومین (ع) )) نوشته م : یک مطالبی هم از کتاب طب المحرومین می نوشتی !!! فوائد آب خالی ، نان خالی...
-
نقل می شود که ...
شنبه 29 تیر 1392 10:23
-
چیزها دیدم در روی زمین ...
پنجشنبه 27 تیر 1392 12:12
دیروز رفتم در کتاب صورت (!) یک گلگی کردم ، از دوستی که رفته در دیار کفر زندگی می کند و مشغله اش آنقدر است که سری به من نزده و یادی از من نمی کند ... او هم که موتورش با غر زدن های من راه می افتد یک ایمیل زده بود و در ضمیمه چند تا عکس فرستاده بود ، از مسابقات والیبالی که برای خیریه بازی کرده بودند و چند تا عکس مبتذل از...
-
مائده های زمینی ...
چهارشنبه 26 تیر 1392 20:36
هوا گرم شده است ( آنهم طبق اعلام هواشناسی برای دو یا سه روز !! ) ، اما نه آنقدر که به شکایت بیارزد !! امروز یکی از همکاران داشت از گرمی هوا گلایه می کرد ، گفتم : " مردم آنقدر خودمحور شده اند که یادشان رفته جزیی از این طبیعت بزرگ هستند !! و یادشان رفته اواخر تیرماه است و باید در این موقع از سال هوا گرم باشد ......
-
...
سهشنبه 25 تیر 1392 20:32
-
شب نوشت ...
سهشنبه 25 تیر 1392 02:25
امروز باز برای افطار در خانه تنها بودم ... تنهایی زیاد هم بد نیست ، البته بشرطی که آدم با خودش مشکل نداشته باشد ، با دیگران مشکل داشتن که تا دم مرگ همراه ما است !! بعد از افطار آماده می شدم بروم کوه که فوتورافچی تماس گرفت و قرار شد بیاید سراغم تا با هم برویم ، از خانه تا پای کوه باید از یکی از بد- فرهنگ ترین قسمت شهر...
-
روژان (44)
دوشنبه 24 تیر 1392 11:59
-
آبی می شویم ...
یکشنبه 23 تیر 1392 21:28
امروز تماس گرفتند که بعد از افطار برویم استخر ... البته استخر رفتن ما بیشتر این جوری هاست :
-
کوه می رویم ...
شنبه 22 تیر 1392 22:16
دو ست نشستم والیبال نگاه کردم و ایران هر دو ست را به آلمان واگذار کرد ... من همان حرکت دیروز از آبشار آلمانی را که دیدم گفتم کلاس کار آنها خیلی بالاست و بازی ما بیشتر احساسی و فردی است ، ماشین تیم آلمان بدون داد و بیداد هر دو ست را برای خود اختصاص داد ... از دو جا تلفن داشتم که بروم کوه بگذارم مردم به دلخوشی شان برسند...
-
...
شنبه 22 تیر 1392 20:44
-
از نیمه روز تا نیمه شب ...
شنبه 22 تیر 1392 11:52
دیشب در سومین روز از ماه رمضان برای سومین بار برنامه کوهروی بعد از افطار را اجرا کردم ... بعد از افطار مخصوصا برای کسانیکه روزه بوده باشند تصمیم گرفتن برای کوهپیمایی خیلی سخت است و به کوچکترین بهانه ای می توان در خانه نشستن را ترجیح داد ... از طریق یک دوست به یک سایت رفته بودم با عنوان جی5لاین (!) یک مطلب خواندم که...
-
روژان ( 43 )
جمعه 21 تیر 1392 12:26
-
باکلاس ِ بی فرهنگ !!
جمعه 21 تیر 1392 01:20
دزدگیر بانکِ سر کوچه به صدا درآمده است ... همه ی اهل کوچه بیدار شده اند ... داروغه در خواب است ... وقتی کسی نیست که صدا یش را بشنود چرا دزدگیر نصب می کنند !؟
-
داغ ِ باغ ...
پنجشنبه 20 تیر 1392 21:01
امروز ظهر دوستم تماس گرفت که حاضر باشم تا بیاید سراغم برویم باغ یکی از دوستان ببینیم چکار می کند !! این وقت سال معلوم است که در باغ چه می کنند ؛ برداشت میوه !! کمی با دهان باز و شکم گرسنه در باغ گشتیم ، کمی میوه چیدند و من همراهی نکردم ، من اصولا میوه چیدن را دوست ندارم ولی می توانم ساعت ها در باغ راه بروم و میوه ها...
-
...
پنجشنبه 20 تیر 1392 11:50