-
کسب حلال ...
چهارشنبه 18 دی 1392 12:29
در روزگاران قدیم که رفت و آمدها کاروانی و زمینی بود و از تیپاکس و پیشتاز خبری نبود و از اینهمه بنگاه حمل و نقل کالا و ... در دسترس نبوده ، راهزنی برای خودش کار نان و آبداری بوده است ، امروزه که این شغل ظاهرا برچیده شده است مشاغل جدیدی که ریشه در آن دارند بوجود آمده اند که در مجموع آب و نانش از آن بیشتر و از نظر ظاهری...
-
...
سهشنبه 17 دی 1392 14:07
-
وسط دعوا ...
دوشنبه 16 دی 1392 21:54
آدم ها را باید از منت هایی که وسط دعوا سرآدم می گذارند شناخت ... چند روز پیش دو تا از همکارها سر دو تا حرف جزیی رو در رو ایستادند و بعد هم که معرکه گیرها وارد کار شدند و آتش بیارها مشغول شدند ، رسما به هم پریدند ، البته نه پریدن رفتاری بلکه از نوع پریدن گفتاری ... وقتی من رسیدم تقریبا برخی ناگفته ها را داشتند می گفتند...
-
توهم
یکشنبه 15 دی 1392 23:51
-
تلخ ...
یکشنبه 15 دی 1392 20:04
-
صبح تا شب نگاه ...
شنبه 14 دی 1392 12:18
صبح روز جمعه قرار بود باتفاق دوستم سری به شهرک صنعتی شهرستان بستان آباد بزنیم ، از قرار معلوم یک فقره بخاری سالنی در آنجا بود و اگر مناسب بود برای استفاده در کارگاه خریداری می شد ... حوالی ساعت 9 راه افتادیم و در یک هوای مه آلود و آلوده و روی هم رفته خراب راهی بستان آباد شدیم ... کارگاهی که در شهرک صنعتی رفته بودیم...
-
...
شنبه 14 دی 1392 09:35
-
بی نت ...
شنبه 14 دی 1392 00:25
امروز روز پرباری بود ... از اول صبح بیرون از خانه بودم تا همین نصفه شب که به خانه رسیدم !! روزگار خوبی بود و تنها اینترنت نداشتم !! حوالی ساعت 11 دیشب چراغ اینترنتم خاموش شد و تا همین چند لحظه قبل که رفتم و تمام تنظیمات اینترنتم را از اول سوار کردم قطع بود ... بجز چند ساعت در طرف های عصر خانه نبودم و برای همین نیازی...
-
یا ضامن آهو ...
پنجشنبه 12 دی 1392 00:11
-
تب شکن !!
چهارشنبه 11 دی 1392 13:35
دیروز حوالی ساعت 9صبح بود که احساس کردم ویروس بخت برگشته راهش را کشید و رفت ، این تن باندازه ی کافی در زندگی لرزیده است و به این راحتی ها تسلیم نمی شود ... سال ها پیش من یک کاپشنی خریده بودم که باندازه ی کافی پیش اهل فن انگشت نما است ، وقتی آن را بپوشم یعنی هوا سرد شده است ، البته برای غیر اهل فن همیشه جای سوال باقی...
-
سرما ...
سهشنبه 10 دی 1392 11:59
سرما خورده ام شدید و فعلا در حال رد کردن دوره بیماری هستم ... در کارخانه ما همکاری در بهترین حالت ممکن در زمان انتقال بیماری ها دیده می شود و در زمینه های دیگر همکاری چشمگیری مشاهده نمی شود !! دیروز قرار بود ظهر به خانه برگردم ولی کاری پیش آمد و نشد ، و همین امر باعث شد تا سرماخوردگی تا جاییکه می تواند کار خودش را...
-
گرامی ترین وجود آفرینش ...
دوشنبه 9 دی 1392 20:28
-
عدالت ظالمانه !!
یکشنبه 8 دی 1392 16:04
اگر انسان ، همانند حقوقی که برای خود قائل می شود به دیگران نیز قائل شود ، تصور رعایت حقوق دیگران از روی جدول انتظارات خودش ، می تواند راهنمای خوبی برای محاسبه حق الناسی باشد که در هر نفس از زندگی برای خود تلنبار می کند !! امروز دوبار بدون اینکه برنامه ی قبلی داشته باشم حرفم به " حاسبوا قبل ان تحاسبوا " ختم...
-
ظاهر و باطن
شنبه 7 دی 1392 20:23
دکتر ابراهیمی دینانی
-
روز کاری
جمعه 6 دی 1392 19:15
روزگار امروز من در ردیف داستان های یخزده ی هفته ی گذشته بود .... امروز رفته بودم سر کار ، یک قسمتی را هم پیاده روی کردم ، هوا فوق العاده سرد بود ، دو نفر خودشان را رسما پیچانده و پوشانده بودند و داشتند می رفتند که بروند کوه ، اگر آنها مرا نمی شناختند محال بود من بتوانم از میان آنهمه شال و کلاه و لباس تشخیص شان بدهم -...
-
...
پنجشنبه 5 دی 1392 23:25
-
شهر موشها
پنجشنبه 5 دی 1392 12:02
دایی جان ما قسمت خوب عمرش را که 25 سال باشد در ایران گذرانده بود و بقیه را برده بود سوئد و البته قسمت سوئدی عمرش دو برابر قسمت ایرانی اش بود ولی چون زیرساختش ایرانی بوده تا آخر عمر ایرانی مانده بود و خودش هم می گفت که آنجا ما را با دست بهم نشان داده می گویند کله شان سیاه است !! حالا بخاطر رنگ موی سر بوده باشد انشالله...
-
...
چهارشنبه 4 دی 1392 23:14
-
دلسوزان جانسوز ...
سهشنبه 3 دی 1392 20:17
امروز فقط یخ زده ایم ... بعد از یک روز تعطیل در و دیوار کارخانه شده بود یخچال صدهزار فوت !!! اندر حکایات روزگار ما چنین نوشته اند که دو تن از همنوردان خوش سابقه ی ما در چله ی زمستان رفته بودند همین کوه بالای سرمان ، و دیده بودند شیر آب باز مانده و آب دارد همینطور برای خودش هدر می رود ، خلاصه اینکه دو ساعت زحمت کشیده...
-
خستگی گردنگیر ...
دوشنبه 2 دی 1392 21:13
روزگار برای هر روز آدم بازی خاصی دارد ... شنبه باتفاق همکاران رفته بودم فوتبال و جای بسی خوشحالی بود که بدون مصدومیت از زمین بیرون آمده بودم ، یکشنبه بدلیل اینکه وقفه های فوتبالیم زیاد می شود کمی از ناحیه مچ پا می لنگیدم و چیز ناجوری نبود ... دیشب که به خانه برگشتم ، به فرموده مادر دوباره شال و کلاه کردم برای بردن چند...
-
تسلیت اربعین حسینی ...
دوشنبه 2 دی 1392 11:28
-
...
یکشنبه 1 دی 1392 20:53
-
یلدایی ...
شنبه 30 آذر 1392 19:55
یکبار خوابیدم و ساعت پنج صبح بیدار شدم و از ساعت پنج تا شش شاید پنج بار خوابیدم و بیدار شدم !! خواب هایش شیرین بودند و بیدار شدن های مکررش ناراحت کننده ، به هوای ادامه خواب می خوابیدم و یک خواب تازه می دیدم ... حوالی ظهر شده بودم سنگ صبور ، اولین بارم نیست که این نقش را بازی می کنم ولی فکر کنید کوه بخواهد درد دلش را...
-
هفته ای که گذشت ...
جمعه 29 آذر 1392 20:26
-
wait
پنجشنبه 28 آذر 1392 12:38
تشکیلات دولتی یعنی یک مجموعه ی بسیار بزرگ از امکانات که بصورت بسیار دقیق و با بی نظمی تمام چیده شده اند !! البته مرحوم مغفور مولوی بدلیل اینکه آن زمان در کار دولتی نبوده و همچنین با چنین رشدی از بی نظمی آشنایی نداشته در اقوال حکیمانه اش جمع اضداد را محال دانسته بود !! البته اینکه کجا می توانند جمع بشوند و کجا نمی...
-
ذکر مفید ...
پنجشنبه 28 آذر 1392 10:07
نوشته اند چنانچه فردی روز پنجشنبه صلوات بفرستد برای هر صلواتش 30 گناه ندانسته از او بخشیده می شود که خود از آنها خبر ندارد !!
-
...
چهارشنبه 27 آذر 1392 09:24
-
دروغ مجازی ...
سهشنبه 26 آذر 1392 12:38
دیروز بعد از ظهر خیلی دوست داشتم بخوابم ولی خریدهایم وسوسه کردند و مرا مشغول کردند و برای همین کتابی که در مورد ماندلا بود و توسط دوستم ترجمه شده بود را سرپایی خواندم ( سالهای قبل دایی جان برایم دست نوشته هایی از ماندلا ترجمه کرده می فرستاد ، تا اینکه متوجه شدم یکی از دوستان قدیمی زحمت ترجمه ی کتاب قدم اول - ماندلا که...
-
بیکارِ پرکار !!
دوشنبه 25 آذر 1392 15:39
امروز را مرخصی رد کرده بودم ، تا کمی به کارهای عقب مانده برسم !! البته من هیچوقت کار عقب افتاده تولید نمی کنم ولی برخی کارها خاصیت شان عقب مانده گی است ... بیرون رفتنی هوا واقعا سرد بود ،بعد از چند روز بارش برف حالا نوبت سرمای آن است که خودی نشان بدهد ، با وجود سوز زیاد آفتاب هم بیکار نمانده و از اول صبح در حال...
-
احتیاط شرط عقل است ...
دوشنبه 25 آذر 1392 08:10