-
زنگ مهر ...
دوشنبه 1 مهر 1392 09:14
امروز روز اول مهر است ... روزی که برای ما می تواند نشانه ی خیلی چیزها باشد ، سفر به خاطرات کودکی و بیادآوردن نام معلم کلاس اول و هم شاگردی هایی که شاید بندرت کسی از آنها در زندگی امروزه ما حضور دارد ... شکر خدا که من نه تنها کلاس اول که کلا دوره ی ابتدایی را یادم نمی آید و اگر هم بیاید هیچکدام از خاطرات سر جای خودش...
-
توهم
یکشنبه 31 شهریور 1392 13:31
-
تعریف و تصویر ددری که گذشت ...
شنبه 30 شهریور 1392 12:48
یک مطلبی بود که خدا رحمتش کند دبیر ادبیات ما می گفت ، و آن اینکه اگر کسی شعر بشنو از نی را بتواند بخواند و بفهمد نیازی ندارد برود مثنوی معنوی به آن درن دشتی را بخواند !! ولی اگر نتوانست منظور شاعر را بگیرد باید شروع کند از اول مثنوی را بخواند !! باقی دیوان توضیحی برای آن شعر بشنو از نی می باشد ... دیشب چند سطر نوشتم...
-
قلعه ضحاک
شنبه 30 شهریور 1392 00:15
امروز باتفاق دوستان رفتیم هشترود ، منطقه ی قلعه ضحاک !! بعد از لغو شدن دو برنامه ی آبشار لاتون در آستارا و باغ آفتاب گردان ها در شهرستان خوی ، راهی هشترود شدیم تا در پای قلعه ضحاک هم نحوست کنسل شدن های پی در پی برنامه ها شکسته شود و هم اینکه روز جمعه را ددری در کرده باشیم !! تعریف برنامه بماند برای بعد ... شب هم...
-
...
جمعه 29 شهریور 1392 02:02
-
آب در کوزه ...
پنجشنبه 28 شهریور 1392 14:38
امروز قرار است با دوستان برویم ددر ، هم شب مانی باشد ، هم باغ باشد و هم دورهمی !! چند وقت پیش یک سر برای عکاسی از آفتابگردان ها رفته بودیم و قرار شده بود یک شب برویم در باغ بمانیم . قبلا هم نوشته بودم که فک مبارک بنده از زمان ناف بری (!) مشکل داشت ، شیر مادرهم که نخورده بودم و سهمم را برادرم خورده بود برای همین از...
-
توهم
پنجشنبه 28 شهریور 1392 10:22
-
فال و حال ...
پنجشنبه 28 شهریور 1392 00:16
نزدیک یک متر نوشته بودم که پرید ... ای خاک عالم سر این نعمت عظمای اینترنت که معلوم نیست کنترلش دست کیست !! عنوان نوشته فال و حال بود که تبدیل به ضدحال شد !! بعد از مصدومیت فوتبالی برای چهارشنبه که دیروز باشد مرخصی خواستم که ندادند و گفتند وجود شریفم برای حضور در کارخانه در مراسم بازدید بازرسان بیمه آینده ساز ضروری است...
-
روز شعر و ادب فارسی
چهارشنبه 27 شهریور 1392 00:30
شب همه بیتو کار من، شکوه به ماه کردن است روز ستاره تا سحـــــــــــر، تیــــــره بهآه کردن است متن خبــــــــــر که یک قلم، بیتو سیاه شد جهان حاشیه رفتنــــــم دگر، نامــــــــه سیاه کردن است چون تو نه در مقابلـــی، عکس تو پیش رو نهــــم این هم از آب و آینـــــــــه خواهش ماه کردن است نو گـــــل نازنیــــــــن من،...
-
روحیه و افسردگی ...
سهشنبه 26 شهریور 1392 20:35
امروز اول صبحی تماس گرفته بودند از ساختمان اداره که یک گربه وارد یکی از اتاق ها شده است و از قرار معلوم زیادی میو میو می کرده است و مدیر ما گفته شما : " هیچ کاری در این زمینه از دست شما برنمی آید و بهتر است به فلانی زنگ بزنید تا بیاید !! " البته اینهم در نوع خود اعتباری است !! بلافاصله به ساختمان اداری...
-
جشن میلاد مبارک ...
سهشنبه 26 شهریور 1392 00:10
-
قات سرا ...
دوشنبه 25 شهریور 1392 12:22
دیروز داشتم قدم می زدم و در عین حال فکر هم می کردم ... من گاهی قدم می زنم که فکر نکنم و گاه قدم می زنم که کمی فکر بکنم !! وقتی فکر سراغ من می آید من می روم قدم زنی تا دست از سرم بردارد ولی گاهی اوقات همچنانکه قدم می زنم برخی افکار را می آورم توی سرم می گردانم ... با توجه به اینکه غالبا در معرض هجوم افکار مختلف و...
-
توهم 3
دوشنبه 25 شهریور 1392 11:23
-
مژده ...
یکشنبه 24 شهریور 1392 09:33
-
دعای سریع الاجابت ...
شنبه 23 شهریور 1392 23:00
امروز بعد از ظهر با همکارهای جوان رفته بودم فوتبال ... هم پدر من درآمد از بس دویدم و هم حساب کار دستشان آمد که چرا می گویند " دود از کنده بلند می شود !! " امروز عصر تماس گرفتند که اینترنت ADSL اشکالش رفع شده است و عصر رفتم مودم و ... را گرفتم و آمدم خانه !!
-
روز پر مشغله ...
شنبه 23 شهریور 1392 10:17
پنجشنبه عصر وقتی دیدم اینترنت ندارم ، کمی خوابیدم و بعد رفتم بیرون تا بد و بیراه هایم را در هوای آزاد زمزمه بکنم تا شاید زودتر به گوش کر فلک برسد !! برای همین شب تا حوالی 3 بیدار بودم و داشتم داستان می نوشتم ... در همین دوسطر که عرض حال نوشتم معلوم می شود نبود اینترنت زیاد هم بد نیست و آدم به کارهای ضروری تری می تواند...
-
اطلاعیه !!
شنبه 23 شهریور 1392 09:18
از قرار معلوم باید هر ماه چند روزی را بدون اینترنت باشم ... بیستم ماه که می شود اخطار قطع می آید که زودتر از موعد اینترنت را تمام کرده ام !! شرکت مخابرات با شرکت هماراسیستم در یک کاسه ترید می کند برای همین برنامه را طوری چیده است که دست هماراسیستم برای دادن اشتراک اینترنت باز باشد ، در همین راستا زمان مراجعه به...
-
توهم 2
چهارشنبه 20 شهریور 1392 00:31
-
تب نوشت !!
سهشنبه 19 شهریور 1392 15:53
قدیم ترها وقتی در کارخانه می گفتند کسانی برای بازدید می آیند ، آدم یه جور دو جور می شد که بعله !!! البته فرق نمی کرد که این بازدید کننده بچه محصل باشد یا وزیر !!! کمی بعدها وقتی کسانی را برای بازدید می آوردند به مسئول روابط عمومی که پیشاپیش جمع حرکت می کرد می گفتم : " مگر موزه تعطیل بود که اینها را برای دیدن ما...
-
هاپچی ...
دوشنبه 18 شهریور 1392 22:49
دیروز مادرجان باتفاق خانواده برادر رفتند مشهد ... یک دوجین هم سفارش کردند در مورد گلدان ها و آب و برق و همسایه ها (!) اولین کاری که بعد از رفتن آنها کردم این بود که سرما خوردم اساسی !! صبح در کارخانه اصلا اوضاعم براه نبود ، با این حال هیچ دسته گلی به آب ندادم !! عصر باتفاق همکاران به مراسم ختم مادر یکی از همکارانم...
-
...
یکشنبه 17 شهریور 1392 12:43
-
لذت عکس خوب ...
شنبه 16 شهریور 1392 16:38
سر راهمان در بازگشت از جنگل ، در ته دره یک محوطه ی سنگ چین که در داخلش تعدادی کندو گذاشته بودند و بطرز فجیعی زیبا دیده می شد ، در نتیجه از فوتورافچی خواستم که نگهدارد ... بعد بدون اینکه پیاده شوم شیشه را پائین داده و این عکس را گرفتم .... وقتی در خانه عکس را باز کردم دیدم عکس با کیفیتی از آب درآمده است و این عکسها را...
-
ددر تو را می خواند ...
جمعه 15 شهریور 1392 23:07
دیشب قرار گذاشتیم و امروز صبح باتفاق فوتورافچی و بانو راهی ددر شدیم ... خیلی اوقات رفتن بهتر از نشستن است !! کله ی صبحی به هر کدام از باجه های بانک مراجعه کردم بعد از کلی خوش و بش و ... از دادن پول شرمنده بودند ، یاد راننده تاکسی های جنتلمن افتادم که وقتی یک خانم تنها سوار می کنند ، یک تنه می شوند رابین هود شهر و از...
-
توهم 1
جمعه 15 شهریور 1392 07:52
-
یاد یار ...
پنجشنبه 14 شهریور 1392 23:51
امروز مثلا مرخصی بودم .... طبق معمول از ساعت 7/30 تلفن ها بکار افتادند و تا همه بدانند که من نیستم ساعت 8 شده بود !! اگر کمی حواسشان جمع باشد از همان دقایق اول از رفتار گربه ها می توانند بفهمند که من نیستم !!! شب هم از ساعت 12 تا 3 بامداد مشغول به شب زنده داری پای چت باکس بودم و با یکی از دوستان خیلی دور و در عین حال...
-
...
پنجشنبه 14 شهریور 1392 02:33
امروزم را تحقیر نکن ... من سالهاست که پشت یک مشت خاطره ، خاک خورده ام !!
-
کش نوشت ...
چهارشنبه 13 شهریور 1392 20:20
-
آب در سربالایی !!
چهارشنبه 13 شهریور 1392 16:24
ما یک مثل داریم که چند وجهی است و کاربرد های مختلفی دارد ، حالا اینکه مثل معادل آن چی باشد را کاری ندارم ولی ترجمه ی تحت اللفظی اش می شود : " مرده بلند شده مرده شور را می شوید !! " از معنی آن هم پیداست که زمانی بکار می رود که جریان برعکس شده باشد و آب ها سربالا برود ... قبلا هم ذکر خیری شده بود از یک مثلث...
-
رو به آفتاب ...
سهشنبه 12 شهریور 1392 12:44
دو هفته پیش قراری داشتیم برای رفتن به مرکز آفتاب گردان و تخمه ، شهرستان خوی !! بنا به دلایلی برنامه اجرا نشد تا اینکه قرار شد دیروز در یک برنامه نیم روزی سری به آنجا بزنیم ، همکار بازنشسته ی دوستم که اهل خوی می باشد از دوستم دعوت کرده بود و برای همین کمی تا قسمتی مهمان محسوب می شدیم ... اساس برنامه این بود که حداقل دو...
-
شکار آفتابگردان ها ...
دوشنبه 11 شهریور 1392 19:26
امروز باتفاق دوستان رفته بودیم شهر خوی !! زادگاه عارف بزرگ ، شمس ، که بعدها به شمس تبریزی معروف شد !! زادگاه فقیه بزرگ آیت الله خویی !! شهر آفتابگردان و تخمه ... امشب برای شام دعوتم و برای همین کارهای زیادی باید برای رسیدن به مهمانی بکنم ، تعریف بماند برای پست بعدی ...