-
توهم
شنبه 24 اسفند 1392 10:46
-
آفتاب خوب ، آسمان خوب ...
جمعه 23 اسفند 1392 19:11
روز جمعه ای خواب را تا لنگ ظهر با کوک و بخیه ادامه دادم ، زمین خالی بغل آپارتمان مان را دارند کار می کنند و امروز یکسر داشتند سنگ می آوردند برای ته بندی ساختمان ، انگار اخیرا نظام مهندسی سختگیری می کند و برای همین مردم باید در ساخت و سازها محکم کاری بکنند ... وقتی صبحانه ام را تمام کردم مادرم تازه داشت به خانه می آمد...
-
شب دیوانه ...
پنجشنبه 22 اسفند 1392 21:53
-
دفع خطر با صدقه ، رفع خطر با احتیاط !!
پنجشنبه 22 اسفند 1392 12:39
سر صبحی قبل از سوار شدن به ماشین ، یک اسکناسی درآورده و توی صندوق صدقات انداختم و پیش خودم گفتم : " از اول هفته خوب رد کرده ام ، انشاءالله که امروز هم بخیر بگذرد ... " وقتی به کارخانه رسیدیم ، اگر از آسمان دو قطره باران آمده بود از سقف های کارخانه 4 قطره به داخل چکیده بود ، یکی نیست ببیند اگر این سقف جلوی آب...
-
" شُور و لُور "
چهارشنبه 21 اسفند 1392 12:34
بعد از جریان انتخابات شورا ، کسانی که برای بدست آوردن رای خود را به هر دری می زدند و از اهل و عیال برای مردم قربان صدقه می رفتند و با عهد و قسم برای خود رای جمع می کردند ، دو شقه شدند ، عده ای خر مراد را به آنسوی رود رساندند و برخی بار و خر را یکجا به آب داده و اینطرف ماندند ... مثل داستان تکراری همه ی انتخابات ها !!!...
-
...
سهشنبه 20 اسفند 1392 12:24
-
من و گربه ها ...
دوشنبه 19 اسفند 1392 11:56
سر راهم یکی از همکارها با من داشت خوش و بش می کرد که سر و کله ی یکی از گربه ها پیدا شد ، از جیبم تکه نان پنیرآلودی برایش انداختم و مشغول شد ، همکارم با دیدم صحنه گفت : " همیشه برای گربه ها توی جیبت ات چیزی پیدا می شود !؟ " گفتم : " همیشه نه ، ولی اکثرا به یادشون هستم چون می دانم منتظرند ... !! "...
-
...
یکشنبه 18 اسفند 1392 23:26
-
توهم
یکشنبه 18 اسفند 1392 20:34
-
عصرانه ...
شنبه 17 اسفند 1392 23:46
یک ساعت خواب ، دو ساعت قدم زنی .... خوشبختی شاید ، همین فعالیتهای ساده است !! آرزو های دور و دراز ارزانی کسانی که می خواهند دورتر بروند ؛ همین حوالی برای من کافیست ... === - سلام - بفرمائید ... ( یک بوتیک با قفسه های تقریبا خالی ، در حد تعطیل ! ، یک پسر با بدن پف کرده ی فول فیتنسی با یک تی شرت که کمی بیش از حد معمول...
-
عیدانه فرهنگی ...
شنبه 17 اسفند 1392 14:58
امروز مرخصی رد کردم تا بجای جمعه ای که رفته بودم سر کار ، شنبه را استراحت بکنم !! تنها کار واجبی که داشتم رفتن به پلیس10+ بود برای کارت پایان خدمت !! که البته همانطور نیمه کاره ماند و به بقیه ی کارهای غیرضروری پرداختم ... === اول از همه به حرف مادرم در سرو سامان دادن به اتاق و کمدهایم گوش کردم و در عرض دو دقیقه چند...
-
به گِل نشسته ، گُل شدم !!!
جمعه 16 اسفند 1392 17:56
اتفاقات پیرامون باندازه ی کافی شیرین هستند ... هر چند اتفاقات تلخ هم کاهی از اندازه می گذرند ، ولی شیرینی زندگی به همین سر و کله زدن با تلخی هاست ، شیرینی موفقیت بعد از یک تلاش سخت خوشمزه تر است تا طعم مزد بی زحمت !! دیشب باتفاق دوستان چند دقیقه ای در مرکز شهر قدم زدیم ، آخر سال این دومین قدم زنی در این محدوده است ،...
-
...
جمعه 16 اسفند 1392 17:23
-
کوتاه سخن ...
پنجشنبه 15 اسفند 1392 00:08
دوستی برایم اس ام اس زده که : " بهترین راه فراموش کردن ندیدن است " ولی من سالهاست که کسانی را نمی بینم و با این حال هرگز نتوانسته ام آنها را فراموش بکنم ... === تو که ناخوانده ای درس سمـاوات تو که نابــــرده ای ره در خــــرابات تو که ســود و زیــــان خود ندانـی به یاران کی رسی هیهات هیهات === امشب باتفاق...
-
سر پیری و ...
چهارشنبه 14 اسفند 1392 13:08
دیروز رفته بودم فوتبال ... دل و دماغم براه بود و بقول یکی از دوستان هر توپی که می زدم می رفت توی گل ... ولی واقعیت اینکه وقتی آدم استرس ندارد در هر کاری می تواند بهترین تقش اش را ایفا بکند ، فرق نمی کند معلمی باشد یا مهندسی و یا ... وقتی آخرین گل را که یک حرکت خیلی نمایشی بود را زدم و حتی نفرات بیرون زمین هم مجبور به...
-
توهم
سهشنبه 13 اسفند 1392 12:11
-
ولی ... باش !!
دوشنبه 12 اسفند 1392 19:57
-
بدسکتور
دوشنبه 12 اسفند 1392 11:51
دیروز می خواستم یک قسمت جدید از توهم را بارگذاری بکنم ولی کامپیوتر هنگ کرد و نشد ، شب در خانه حالم براه بود برای همین نشستم و چند صفحه ای نوشتم ولی سیستم ارور داد و یادم افتاد که ذخیره نکرده بودم ، برای همین نوشته هایم پرید ، منهم از رو نرفتم و دوباره همان نوشته ها را نوشتم ، این بار دو صفحه نوشته بودم که کلید ذخیره...
-
تکدرخت ...
یکشنبه 11 اسفند 1392 20:08
-
قصه ی تحمل ...
شنبه 10 اسفند 1392 13:54
خانه ی قبلی این مزیت را داشت که نه صدایی مزاحم تنهایی من بود و نه حضور من مزاحم ترددهای دم به ساعت همسایه ها !! حالا در اتاقم که می نشینم صدای تلویزیون طبقه بالا را می شنوم و صدای رادیوی طبقه پائین را و ... یکی از فوامیل محترم سرپایی آمده بود ، برای احوالپرسی و شاید هم بخاطر اینکه کلی حرف روی دلش تلنبار شده بود و...
-
روزگار پیازی ...
جمعه 9 اسفند 1392 20:06
صبح روز جمعه ای رفته بودم کارخانه ... نرویم می گویند : " در خانه نشسته اید و برای ما برنامه ی کاری گذاشته اید و روز جمعه مان را .... " برویم می گویند : " شما چرا آمده اید !؟ " ... از من می پرسید ، پیاز چیز خوبی نیست ، چه فرقی می کند که سرش باشید یا تهش ؛ مخصوصا پخته اش !!!!!!!!!!!!!!! عصر نیم ساعتی...
-
مرغ زیرک ...
پنجشنبه 8 اسفند 1392 20:56
جناب حافظ در یکی از غزلیاتش مرقوم نموده بودند که : ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال مرغ زیـرک چون بدام افتد تحمل بایدش البته چنین می نماید که کار حافظ به بد بن بستی رسیده بود و با این بیت فقط داشته خودش را دلداری می داده است وگرنه همه می دانند مرغ زیرک چون از منقار بدام می افتد برای همین رهایی برایش بیشتر از یک...
-
...
چهارشنبه 7 اسفند 1392 17:02
-
توهم
چهارشنبه 7 اسفند 1392 12:31
-
زیبا نگاری ...
سهشنبه 6 اسفند 1392 16:07
-
نوشابه !! بخریم حتما ...
سهشنبه 6 اسفند 1392 00:21
نوشابه میتونه خیلی مزایای دیگه داشته باشه ، به بخشی از اونها نگاهی بندازیم نوشابه سیاه یکی از پرمصرفترین و البته مضرترین نوشیدنیهای دنیاست. سالهاست سازمانهای بهداشتی و درمانی درباره مضرات مصرف نوشابه حرف میزنن، اما اقلا گوش ما ایرانیها بدهکار نیست و میخواهیم همچنان بزرگترین مصرف کننده نوشابه باشیم. نوشابه خارج...
-
بوی بهار ...
دوشنبه 5 اسفند 1392 11:54
-
ماجراهای دوربین ملوکانه ...
یکشنبه 4 اسفند 1392 16:02
یکی از وسایلی که در تاریخ برای خودش جایگاه ملوکانه یافته است ، دوربین شاه عباس کبیر بوده ... حالا این دوربین از کجا آمده بود ربطی به بحث ما ندارد ولی معلوم است مگاپیکسل اش خیلی بالا بوده و حکایات مرتبط با این دوربین ملوکانه نشان می دهد شباهت نزدیکی با دوربینی داشت که مراسم سوگند اوباما را با آن عکاسی کرده بودند !!!...
-
حال آدمی ...
شنبه 3 اسفند 1392 23:40
-
توهم
شنبه 3 اسفند 1392 11:50