یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

مرغ زیرک ...

  

جناب حافظ در یکی از غزلیاتش مرقوم نموده بودند که : 

 

ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال  

 

مرغ زیـرک چون بدام افتد تحمل بایدش 

 

البته چنین می نماید که کار حافظ به بد بن بستی رسیده بود و با این بیت فقط داشته خودش را دلداری می داده است وگرنه همه می دانند مرغ زیرک چون از منقار بدام می افتد برای همین رهایی برایش بیشتر از یک رویای محال نیست !!! 

  

مرغ تنبل غالبا دام را نمی بیند و فقط چشمش به دانه است ، برای همین با خیال راحت بطرف دام می رود و  برای همین ممکن است با پا وارد دام بشود و پایش قطع بشود ، ممکن است بالش معیوب بشود و ممکنات دیگر ... بهر حال می تواند دست و پا شکسته چند صباحی به زندگی اش ادامه بدهد !! 

 

مرغ زیرک ، چون بخودش خیلی امیدوار است ، هر چند دام را می بیند در عین حال از خیر دانه هم نمی تواند بگذرد ، برای همین سعی می کند از زرنگی اش استفاده بکند و در همین راستا تا دمدمای دام جلو می آید و سعی می کند دانه را با منقارش بردارد و به خیال خودش دام را دور بزند ، از قضای بد روزگار با برداشتن دانه منقارش و کله اش گیر می افتد و برای همین هیچ ممکنی برایش کارساز نمی شود الا مرگ و گرفتاری ... 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
افسانه جمعه 9 اسفند 1392 ساعت 11:11

مرغ زیرک ! دام ! تحمل ! و چه توصیفی!

همطاف یلنیز شنبه 10 اسفند 1392 ساعت 07:11 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
.
ای آقا! چه دام بد عاقبتی!
منتهی تصویر من از دام چند نخ و ریسمان است که نه پا قطع می کند نه بال می شکند... فقط گرفتار می کند، همین
.
مرغ زیرک هم چون دانسته برای غفلتش گرفتار شده صبوری می کند بلکه راه نجاتی یابد

سلام
چند نخ و ریسمان که ابزار کار ابلیس است !! آنهم تازه برای اهل فن !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد