عدالت ظالمانه !!

 اگر انسان ، همانند حقوقی که برای خود قائل می شود به دیگران نیز قائل شود ، تصور رعایت حقوق دیگران از روی جدول انتظارات خودش ، می تواند راهنمای خوبی برای محاسبه حق الناسی باشد که در هر نفس از زندگی برای خود تلنبار می کند !!

امروز دوبار بدون اینکه برنامه ی قبلی داشته باشم حرفم به " حاسبوا قبل ان تحاسبوا " ختم شد ، واقعیت این است که یک فرد هوشیار و معتقد و اهل حساب و کتاب به سختی می تواند عملیات حاسبوا را انجام بدهد ، بخاطر اینکه برخی معضلات حقوقی در ارتباطات متقابل و نظام طبقاتی و ... چنان نهادینه شده اند که بصورت یک عرف ( شاید هم از سر ناچاری !! ) پذیرفته شده اند و خود مبنای محاسبات دیگری قرار گرفته اند و شاید همان اندک هوشیار و معتقد و اهل حساب و کتابی هم که ذکرشان رفت در برخی محاسبات اندرونی شاخص های غلط را معیار بگیرند و زحمتشان بباد برود !!

چند روز پیش یکی از همکاران به من مراجعه کرد ( البته از نوع سرپایی و مدل سدراهی !! ) و شکایت داشت از ظلمی که در حقشان می شود و ... من اگر چه در این موارد زیاد خبره نیستم ولی باندازه ی کافی می توانم با گوش دادن حس فهمیده شدن را به گوینده القا بکنم !!! بعد که بنده خدا از تند تند توضیح دادن ، از نفس افتاد ، شروع کردم حرفهایش را برایش طبقه بندی کردم و به دو دسته ی شکایت از روند کار و ظلم تقسیم کردم ، و چند بند توضیح دادم و بنده خدا چقدر زود قبول کرد که قسمتی از بدبختی هایشان چون عمومی است در فایل قسمتش قرار می گیرد و آنچه نمی تواند در جایی قرار بگیرد ظلم است !!!

فردای آن روز بخاطر قولی که داده بود ، جریان را می خواستم پیگیر بشوم که یکی از دانه درشت های کارخانه آمد پیش من و کلی درد دل کرد و ناگهان بستر بسیار مناسبی بوجود آورد تا من آن شکوائیه را بعنوان مثال مطرح بکنم ، و احساسات آن مسئول از شنیدن این اتفاق چنان جریحه دار شد که گمان کردم شب را نتواند بخوابد !!! خلاصه اینکه امروز هم موقع دادن فیش های حقوق ، باز از همین دسته حرفها در گوشه و کنار شنیده می شد و من پیگیر قضیه شدم و دیدم عدالت برخی از ظلم فراگیرشان ناشی می شود و چقدر خوب جمله ی " ظلم علی السویه عدل است " را بالای سرشان زده اند و شبها راحت سرشان را زمین می گذارند و انگار نه انگار ...