-
دیروز و امروز ...
شنبه 5 بهمن 1392 20:26
دیروز روز خوبی بود ، فقط ددرش کم بود ، در عوض از همان ابتدای روز بیرون از خانه بودم ، یکی از دوستان که از همنوردان قدیمی محسوب می شود و شکر خدا بهبود یافته و دیگر کوه نمی رود ، قصد خانه خدا را داشت و با اس ام اس یکی از دوستان خبر رسید که در خانه شیرینی و میوه می دهد و حلالیت می گیرد ... همسایه طبقه ی بالایی هم باتفاق...
-
توهم
شنبه 5 بهمن 1392 13:29
-
بدون شرح ...
جمعه 4 بهمن 1392 13:15
-
روی خط فریب ...
پنجشنبه 3 بهمن 1392 21:36
مردی با دوچرخه به خط مرزی می رسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مامور مرزی می پرسد : " در کیسه ها چه داری؟ " او می گوید: " شِن " مامور او را از دوچرخه پیاده میکند و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را بازداشت میکند ، ولی پس از بازرسی فراوان ، واقعاً جز شن چیز دیگری نمییابد. بنابراین به او...
-
هنگ فکری ...
چهارشنبه 2 بهمن 1392 23:56
دیروز مادر رفت تهران ، دیشب بعد از اینکه رسیدم خانه باتفاق دوستی رفتم بیرون ، شام را هم بیرون بودم ، رفتیم یک فست فودی را که تازه شروع بکار کرده را تست زدیم ... عصرو دیروز رفته بودم فوتبال و ترازو بعد از مدتها عدد 91 را نشان می داد ، برای همین با خیال راحت نشستم برای خوردن ، سر موضوعات مختلفی حرف زدیم ، گاهی اوقات مغز...
-
نکته ...
چهارشنبه 2 بهمن 1392 19:43
-
...
سهشنبه 1 بهمن 1392 19:01
-
توهم
دوشنبه 30 دی 1392 23:48
-
نامردمی ها ...
دوشنبه 30 دی 1392 23:28
امروز روز خوبی نبود ، از همان ابتدای صبح بوی فتنه می داد ... و بعد شرکت در یک جلسه فرمالیته !! بقول یکی از همکاران : " اینکه دروغ می گویی مهم نیست ، مهم این است که فکر می کنی باور کرده ام !! " در روزگار فتنه طرفین دوست دارند چیزی که می خواهند دیده شوند و نه آنچه که هستند ، و برای همین از کسانیکه بی پرده آنها...
-
روز خریدهای بزرگ ...
یکشنبه 29 دی 1392 23:28
امروز در ادامه ی بی آبی دیروز باز هم آب نداشتیم ... حوالی ساعت 11 صبح با تلفن یکی از دوستان رفتم تا سر کوچه ؛ چند وقت پیش با هم رفته بودیم سراغ یک کفاش دست دوز که داستانش را نوشته بودم ، دیروز دوستم رفته بود و کفش ها را گرفته بود و آمده بود ... کفش ها را گرفتم و به خانه برگشتم ، دوباره آنها را به پا کرده و رفتم تا کمی...
-
پای نت ...
شنبه 28 دی 1392 20:51
امروز قرار بود بروم فوتبال ... سه شنبه ها تایمی که داریم بیشتر بزرگسال هستند و سر و زبان شان بیشتر از دست و پای شان کار می کند !! و تقریبا تمام وقت صدای کری خواندن و جر زدن و ... سالن را پر می کند !! شنبه ها به جوان تر ها می روم که انرژی شان زیادتر است و پا به پای آنها دویدن واقعا طعم فوتبال می دهد ، قدیم نبود والا می...
-
...
شنبه 28 دی 1392 19:32
-
روز خوب از صبحانه اش پیداست ...
جمعه 27 دی 1392 17:36
جمعه گذشته قرار بود یکی از دوستان که مسئول امداد و نجات است بیاید دنبالم و با هم برویم سرکشی پایگاه های ثابت و تیم های امدادی که در پیست اسکی حضور دارند و هم وظیفه ی کاری باشد و هم فال و تماشا برای من !! البته ناگفته نماند که قرار بود شب پنجشنبه هماهنگ کنیم ، جمعه شد و خبری نشد و من گذاشتم به حساب مشغله های کاری هلال...
-
نقاشی ...
پنجشنبه 26 دی 1392 23:58
مردم چه ها که خلق نمی کنند با هنرشان !!! ***
-
روزگار خوشی ...
چهارشنبه 25 دی 1392 23:45
دیروز رفتم فوتبال ، مردم انصاف را خوب تشخیص می دهند و قبول می کنند ؛ هر چند همیشه به چیز کمی بیشتری راضی می شوند ، شاید سنگ پایه ی طمع از همین جاست که گذاشته می شود !! دو هفته است که تیم ها را خودم تعیین می کنم ؛ و روش اعلام من جوری ست که هم باعث دلخوشی می شود و هم اینکه کمی بیشتر از رضایت تیم مقابل را تامین می کند ،...
-
حال ما در آینه فال ما !!
سهشنبه 24 دی 1392 11:38
-
توهم
دوشنبه 23 دی 1392 17:17
-
محکمات و متشابهات ...
یکشنبه 22 دی 1392 13:58
تاریخ و کلا هر چیزی که زمان بر آن تاثیر گذاشته باشد ، بدلیل تغییرات محسوس و نامحسوس در رشد و نمو فرهنگی و معرفتی و ... برداشت و فهم از مسایل را مختلف می کند ، برای همین جریان محکمات و متشابهات را پیش می آورد ، این مورد یکی از نکات بسیار ظریف در فهم و یک شکاف مناسب برای سوءاستفاده برای زدن خود به نفهمی می باشد !! برخی...
-
...
شنبه 21 دی 1392 15:47
-
عدالتِ درمانی و سلامتِ عمومی ...
جمعه 20 دی 1392 19:45
حوالی ساعت 16/30 ، تنها در خانه نشسته بودم و بعد از یک وبگردی خسته کننده ، مشغول نوشتن قسمت هایی از داستان بودم و دقیقا در یکی از شوک آورترین جاهای داستان ، ناگهان صدای تلویزیون در خانه پیچید ... از اتاقم بیرون آمده و به پذیرایی که تلویزیون آنجا قرار دارد رفتم ، مادرم را صدا زدم ، البته می دانستم که ساعتی پیش برای...
-
برف نازی ...
جمعه 20 دی 1392 12:55
چه معنی دارد ساعت 6 صبح برای آدم اس ام اس بیاید ؛ آنهم از فال حافظ جیجیتالی ... و آدم را بدخواب بکند ؛ آنهم صبح روز جمعه ای !!! === یک دوستی داشتم که خوشبختانه حالا هم دوستش دارم ، زمانیکه داشت ازدواج می کرد یکی از خطوط قرمزی که تعیین کرده بود ، عشقش به اسکی بود و گفته بود که یک نامزد دیگر هم دارد که موقع زمستان سر و...
-
یاد ایام
پنجشنبه 19 دی 1392 19:35
دیشب معلوم بود که جومونگ ( منظور همان سرزمین بادها !! ) را چهارچشمی نگاه کرده بودم ،برای همین نصفه شبی شده بودم شبح سیاه و از شب به این درازی استفاده ی خیلی کوتاهی برای خواب کرده و مابقی را بیدار بودم .... اواسط هفته که رسید دلم سفر می خواست ، از نوع شدید و دور ددر !! برای همین هوس کرده بودم زنگ بزنم و چند تا بلیط دور...
-
کسب حلال ...
چهارشنبه 18 دی 1392 12:29
در روزگاران قدیم که رفت و آمدها کاروانی و زمینی بود و از تیپاکس و پیشتاز خبری نبود و از اینهمه بنگاه حمل و نقل کالا و ... در دسترس نبوده ، راهزنی برای خودش کار نان و آبداری بوده است ، امروزه که این شغل ظاهرا برچیده شده است مشاغل جدیدی که ریشه در آن دارند بوجود آمده اند که در مجموع آب و نانش از آن بیشتر و از نظر ظاهری...
-
...
سهشنبه 17 دی 1392 14:07
-
وسط دعوا ...
دوشنبه 16 دی 1392 21:54
آدم ها را باید از منت هایی که وسط دعوا سرآدم می گذارند شناخت ... چند روز پیش دو تا از همکارها سر دو تا حرف جزیی رو در رو ایستادند و بعد هم که معرکه گیرها وارد کار شدند و آتش بیارها مشغول شدند ، رسما به هم پریدند ، البته نه پریدن رفتاری بلکه از نوع پریدن گفتاری ... وقتی من رسیدم تقریبا برخی ناگفته ها را داشتند می گفتند...
-
توهم
یکشنبه 15 دی 1392 23:51
-
تلخ ...
یکشنبه 15 دی 1392 20:04
-
صبح تا شب نگاه ...
شنبه 14 دی 1392 12:18
صبح روز جمعه قرار بود باتفاق دوستم سری به شهرک صنعتی شهرستان بستان آباد بزنیم ، از قرار معلوم یک فقره بخاری سالنی در آنجا بود و اگر مناسب بود برای استفاده در کارگاه خریداری می شد ... حوالی ساعت 9 راه افتادیم و در یک هوای مه آلود و آلوده و روی هم رفته خراب راهی بستان آباد شدیم ... کارگاهی که در شهرک صنعتی رفته بودیم...
-
...
شنبه 14 دی 1392 09:35
-
بی نت ...
شنبه 14 دی 1392 00:25
امروز روز پرباری بود ... از اول صبح بیرون از خانه بودم تا همین نصفه شب که به خانه رسیدم !! روزگار خوبی بود و تنها اینترنت نداشتم !! حوالی ساعت 11 دیشب چراغ اینترنتم خاموش شد و تا همین چند لحظه قبل که رفتم و تمام تنظیمات اینترنتم را از اول سوار کردم قطع بود ... بجز چند ساعت در طرف های عصر خانه نبودم و برای همین نیازی...