مثلا کارشناس ...

نشسته بودم تا چند لقمه شام بخورم ... طبق معمول در خانه ی ما تلویزیون خاموش است ولی رادیو روشن بود و برنامه ی مشاعره پخش می کرد ؛ اول از همه یاد دوران کودکی افتادم که برنامه ی قبل از خوابمان مشاعره بود تا مرز خستگی و خوابیدن ... چقدر هم برای خودمان حساب شخصیتی باز می کردیم سر این مشاعره و شعر ازبر می کردیم ...

سه نفر شرکت کننده در حالیکه معلوم است جو استودیو آنها را گرفته و دارند خیلی لفظ قلم شعر می خوانند در حال مسابقه دادن هستند و یکی که مثلا کارشناس مجری برنامه است در حال دادن پُز کارشناسی به خورد شنوندگان !! برای اینکه جایی توی برنامه داشته باشد و صرفا کاسه گردان برنامه ( حرف گردان !! ) نباشد و مردم هم بدانند که چیزی بارش است ، یا بیخود به مشاعره کننده ها ایراد می گرفت و یا مصراع دوم بیتی که خوانده بودند را تکرار می کرد که هم زمان برنامه پر شود و هم اینکه حظ کارشناسی اش را ببرد !! 

مردم یک لقمه نان حلالشان را از چه راههایی که بدست نمی آورند !!

===

نشسته ام پای نت و دارم برای خودم وبگردی ( ولگردی ) می کنم ، یکی از همکاران اس ام اس زده که بازی والیبال ایران با ایتالیا را پخش می کند ، برو ببین !! صد بار به اینها گفته ام که اگر من بازی والیبال را نگاه بکنم بازی را ایران می بازد !!!!! 

نمی دانم با ایتالیا قرارداد بسته اند یا با تیم ایران مشکل دارند !!

رفتم نگاه کردم و وقتی دیدم دو ست را پشت سر هم باختند ، برگشتم به اتاقم ، بقیه اش پای خودشان !!