سکولار !!

توی اتوبوس نشسته بودم و یک جوان داشت برای یک مرد مسن توضیحات تکمیلی در مورد سیاست روز دنیا می داد !! من ایستاده بودم و سرم توی گوشی بود ... ریا نشود (!) ولی در اوقات بیکاری یک یاسین خواندن به اموات از پرداختن به امورات درهم برهم روزمره بهترتر است ...

جمع اضداد !!

 در خبرهای شفاهی و دنیای مجازی چنین آمده است که کلیه جبهه های مخالف رژیم ایران بعد از 43 سال به این نتیجه رسیده اند که هیچ کدام نمی تواند بعنوان رهبر جریان ضد رژیم عمل نماید و چاره را در یک ائتلاف جمعی دیده اند !! و جالب اینکه استیصال ناشیانه کار را به جایی رسانده که جبهه هایی که هم در ریشه و هم در ساقه و هم در برگ و گل باهم اختلاف دارند (!) زیر این پرچم جمع شده اند!؟!؟

آخر هفته ی آبکی !!

پنجشنبه رفته بودم چاپخانه دوستم و مشغول بودم که ظهر بانو تماس گرفت برای برنامه ی روز جمعه و قرار بود مادرمن و مادر بانو را برداریم و برویم سرعین برای آبهای گرم آنجا !! مادر من زمستان یا تابستان فرق ندارد ، بگویی می رویم آب گرم ، اوکی را می دهد !!

به من چه !؟ به تو چه !؟

دیروز پیامکی برایم آمد از یکی از همکاران سابق که مدت زمان زیادی عضو ارشد شورای اسلامی کار کارخانه بود و تقریبا نصف بیشتر سابقه اش را در همصحبتی با مدیران ارشد و مدیرعامل و ... سپری کرده بود !! و چند ماهی هست که بازنشسته شده است !!

دیروز و امروز !!

 دیروز در خانه بودیم و منتظر رسیدن کسانی که در این چند روز ددر رفته بودند ... عصر باتفاق نوراخانی مو بانو از خانه زدیم بیرون تا مثلا برویم به یک کتابفروشی سر بزنیم !! قرار را به بسته بودن گذاشته بودیم ولی بهانه ای بود برای کمی قدم زدن و هواخوری ...