یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

همش یک ربع !!

 

دیروز رفته بودیم ددر ... برادرزاده از تهران آمده بود و قرار بود بانو او را ببرد ارسباران را ببیند و عکاسی بکند !! صبح از ساعت 7 تا 12 شب بیرون بودیم و آخرای شب به خانه رسیدیم !! توی مسیر یک موسیقی متن داشتیم و آن عطسه های مداوم بانو بخاطر حساسیت بود و در جنگل چیزی که زیاد هست ، بوهای تحریک کننده حساسیت !!

   ادامه مطلب ...

fifi

عنوان را نوشتم و بعد متوجه شدم که زبان را تغییر نداده بودم !!! منظورم همان به به!! به زبان خودمان شد که دیدم خیلی fifi شد !! حالا خوبه که جای امید هست و هنوز اوضاع آنقدر که نوراخانیم می گوید pipi نشده است !!

   ادامه مطلب ...

زمین مانده !!

 

امروز برای بعد از ظهر یک کاری داشتم و برای همین رفتم خانه برادرم در مرکز شهر !! خدا را شکر از هیچ چیز هم خبر نداشتم !؟ خلاصه اینکه من رفتنی ، هیچ خبری یا نشانه ای از خبر نبود !!

  

ادامه مطلب ...

سلام فرمانده!!

 

این روزها حساسیت زیاد به این سرود در فضای مجازی باعث شده تا من هم نسبت به آن حسایت پیدا بکنم !! البته یکی از دوستان نوشته بود که در این اوضاع فاجعه متروپل آبادان و موج تسلیت و تاسف و ... پرداختن صدا و سیما به این سرود (!) مناسب نبود !!؟ قبلا هم نوشته ام که کافیست 24 ساعت در فضای مجازی تحمل و صبر داشته باشید تا منبع خبر معلوم شود و ایضا معلوم شود که آبشخور فکری چه کسی ، چه کسی هست !!

  ادامه مطلب ...

ددر خردادی !!

 

آخر هفته توفیقی شد تا برویم ددر خردادی !! مهمان بالدیز خانیم ( خواهر بانو ) بودیم در ویلای اداره شان که نوبتی به کارکنان داده می شود ... دورادور از جلوی محل مورد نظر رد شده بودیم ولی خیلی چیزها جوری که نشان می دهند نیستند ؛ گاهی پائین تر هستند و گاه بالاتر !!

  

ادامه مطلب ...