یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

نمایشگاه خط

 

امروز عصر به سفارش دوستی و فرصتی که یهویی جور شد ، سری زدم به یک نمایشگاه خط ... نام نمایشگاه برازنده اش بود ؛ " کرشمه های دلبرانه " ، نمایشگاه خط شکسته بود !

 

ادامه مطلب ...

کار بانکی ...

 

چند روز پیش یکی از پسرعمه هام زنگ زد و از من خواست برایش ضامن بشوم تا وام بگیرد ، بهرحال بعد از سالها از بازنشسته شدن یکی سراغ مرا گرفته بود ... در زمان اشتغال من یکی از نفراتی بودم که با توجه به محدودیت تعداد ضمانت ، همزمان تا هفت نفر را ضمانت کرده بودم و روی پرونده ام نوشته بودند ممنوع الضمانت تا زمان بازنشستگی !!

 

ادامه مطلب ...

آدم های قدیم ...

 

دیروز مهمان تشریف داشتیم و از همان ابتدای ورود و از همان استکان اول چایی و حتی چند ثانیه قبل از نشستن (!؟) حرفهای معمول شروع شد و دامنه صحبت ها هم که تقریبا چند سال نوری از فضای شناخته شده (!؟) بیشتر می باشد و اگر نوک شمشیر بطرف دولت باشد (!) هر حرفی از هر زبانی خوشتر است !!؟

 

ادامه مطلب ...

به وقت میزبانی ...

 

لطف خدا یک چیزی هست که نه قابل اندازه گیری هست و نه قابل تخمین (!؟) هر موردی که باندازه رسد و البته به وقتش ، لطف خداست !!

 

ادامه مطلب ...

لاچین و سبلان

برخی شعرهای زیبا و خاص ، هر از گاهی ، به بهانه ای ، راهی پیدا می کنند و دوباره دیده و خوانده می شوند ... شعرهای مفتون امینی و یکی دو کتابی که از او دارم هم اینکونه هستند ... در جابجایی کتاب ها ، امرروز چشمم به کتاب شعری از مفتون امینی افتاد و تورقی کردم و شعر بلند لاچین را دوباره خواندم ؛ سرپایی ...!

  ادامه مطلب ...