یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

و رفت ...

مایه افتخار برخی از دوستان نزدیکم (!) که همیشه نگاه مبهوت شان به بالاتر از خودشان می باشد ، رفت و فرصت نشستن روی ویلچر را نداشت ...

 

ادامه مطلب ...

والیبال ...

امروز بعد از ظهر خانه مادر بودیم ، دیروز از تهران برگشته بود و از ساعت ۴ که سوار هواپیما شده بودند تا ۷/۳۰ در هواپیما بودند و بدلیل باد و گرد و خاک و ... پرواز ممکن نبود !؟

 

ادامه مطلب ...

مهمان ...

چندسال پیش ، در جریان زلزله ورزقان ، چند بار هلی کوپتر سوار شده ام ، حالا هر وقت صدای تاپ تاپ هلی کوپتر می آید ،چنان در آسمان دنبالش می گردم انگار نوکر بدون اجازه کلیدش را برداشته است ...

 

ادامه مطلب ...

باران آمد ...

از دیروز ابرهای سیاه و پراکنده می آمدند و می رفتند و سهم ما از این آمد و شد ، کمی سایه بود و کمی هوای شرجی ...

  

ادامه مطلب ...

تخته نرد ...

من تقریبا به خیلی از موارد لهو و لعب اشراف جامع دارم ، البته روحیه بسیار بزرگوارم اجازه نمی دهد که از این اِشرافیت (!) در راه اَشرافیت استفاده بکنم و چون هیچگاه اهل رقابت و مسابقه نبوده ام ، همیشه برایم جنبه تفریح سالم داشت ... حالا هر چی که فکر می کنید بکنید ...

  

ادامه مطلب ...