یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

و رفت ...

مایه افتخار برخی از دوستان نزدیکم (!) که همیشه نگاه مبهوت شان به بالاتر از خودشان می باشد ، رفت و فرصت نشستن روی ویلچر را نداشت ...

 

 

می دانم که به ما نگفته اند و در پشت پرده با دکتر یا پرستار تبانی کرده ( کرده اند !؟ ) تا به زندگی لاعلاجش خاتمه بدهد ( بدهند ؟! ) ... و این عاقبت زندگی صنعتی و در خدمت علم بودن است ، کاش با علم خودش در خدمت ما بود !؟

 

قبلا پستی در مورد پروفوسور نوشته بودم و دوستی برایم پیغام رد کرده بود که « وقتی انسان بزرگی دچار مشکل می شود ، آدمهای حقیر خوشحال می شوند ولی این خوشحالی از سر عقده است و نه نشاط واقعی !!؟ » برایش نوشتم که این حالت را در سالهای دور و نزدیک چندین بار تجربه کرده ام و از اعترافش ناراحت نیستم ولی این فقره را از آن دسته نمی دانم !؟ اگر او با من در یک سطح اجتماعی مشترک بدنیا آمده بود ، شاید !!؟ ، ولی وقتی من در سطح پنج بدنیا آم ه ام و حالا در سطح ده هستم و او که در سطح هفتاد بدنیا آمده بود و در سطح هفتاد و پنج به حلقه های زحلی پیوست (!؟) او باید حسادت لیاقت مرا بخورد ؟!


من می دانم ولی خیلی ها نمی دانند که چرا برخی ها ، بعد از اینکه تاریخ مصرف شان تمام می شود ، سیاسی کار می شوند !!؟

 

اتفاقا دیروز در راه پالیبال ( بچه های ما اغلب با پا توپ را می زنند !؟) بحث یکی از دوستان بود که همچنان مجردانه( بعد از دو نوبت طلاق ) ول می گردد و املاک پدری را اجاره داده و طولا و عرضا خوش می گذراند ... گفتم :« ارث پدرش هست و نوش جانش ، وای نان لیاقت خود را خوردن طعم و مزه دیگری دارد ، دوستم گفت :« این بحث های شخصیتی و ... برای نسل های ما و پیش از ما بود ، نسلهای جدید اینها را نمی دانند و قبول هم ندارند !!»

 

از مرگ کسی خوشحال بودن ، اصلا خوب نیست ؛ حتی دشمن !!؟ وای عبرت کرفتن خوب است ... حضرت علی می فرماید :« احمق کسی ست که خود را مایه عبرت دیگران نماید !!»


در آسمانی که هزاران هزار کهکشان وجود دارد ، بخاطر سالها خدمت صادقانه (!؟) نام سیارکی را بنامش کرده اند(!؟) پاداش آخر سال یک معلم بمراتب بیشتر از این می باشد ؟! حافظ در شیراز نشسته بود و از دروازه قرآن بالاتر نرفته بود ، آن وقت برای یک خال ، سمرقند و بخارای ندیده را می بخشید !!؟

 

نظرات 5 + ارسال نظر
سلام یکشنبه 21 خرداد 1402 ساعت 08:24

خوش به حالش شد که زمین‌گیر نشد
او هم حرفی زد
ولی با انشالله گفتنش نشان داد اعتقادش از ما بیشتر است
بازی ایران و چین را کمی نگاه کردم
بعد بیرون رفتم
شاید به خاطر وقت نماز بود
الان دارند بیشترین افزایش خودرو را نمایش می دهند
دنا ۴۶ میلیون تومن
جالبه که نو ش را دخترم خرید ۴۳ میلیون البته رژیم قبل را نمیگم
همین پنج شش سال پیش بود

سلام
مگر ما که زنده هستیم روی زمین گیر نکرده ایم !؟
به تماشا نمی رسم ، البته گاهی از روبیکا می بینم ... صبح اسلونی با ایران بود انگار ... بازی را ۳_۰ باختند علی برکت الله ... من کمی دیدم و تمام پاس ها را به نفر جوان می دادند تا دلیل باختن ها ، جوان گرایی تیم ملی باشد !!
من شش سالی هست که بازنشسته شده ام ، پنج سال قبل از آن دنا حوالی ۴۷ بود ، البته شاید قیمت انواع آنها متفاوت بود ... رژیم قبل اگر بود که پیکان بود !!

نگین دوشنبه 22 خرداد 1402 ساعت 00:51 http://www.parisima.blogfa.com

روحشون شاد ...

سلام
خودش نوشته بود که به روح اعتقادی ندارد ، ولی با اینحال آمین

kako band دوشنبه 22 خرداد 1402 ساعت 14:55

سلام نوشته درهم و ......نوشته اید.

علیک سلام
....

حمید پنج‌شنبه 25 خرداد 1402 ساعت 08:25

از این که مفهوم نام گزاری سیارک را درک نکرده اید اصلا تعجب نکردم.

وقت نگذاشتم !!
وقتی شما اصل بازی را باخته ای مفاهیم جانبی و فرعی چه فرقی می کند !؟

حمید پنج‌شنبه 25 خرداد 1402 ساعت 11:07

شما مطمئنید که کسی که بازی را باخته شما نیستید؟
حتی اگر به فرض قیامتی هم وجود داشته باشد چه بسا مقام او در آنجا از من و شما بالاتر باشد.

مطمئنا و نه به فرض (!؟) قیامتی به قامت هر کس وجود خواهد داشت ... و حتما آن قیامت صاحبی دارد عادل نسبت به همه و آگاه به کارنامه همه
ما تا زمان افتادن پرده ها ، به بازی ادامه خواهیم داد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد