یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

قتل عمد ...

در مسیرم بطرف چاپخانه دوستم با یک منظره ناجور مواجه شدم ... یک تریلی در حال پارک کردن بود و البته می خواسته زیاده از حد کیپ جدول پارک بکند ( چون یکی دو روزی بدلیل عدم امکان ارسال با تریلی های پلاک ایرانی و تخلیه بار به تریلی های پلاک ترکیه ، نیاز به خوابیدن داشت !! ) و برای همین قسمتی از تنه یک درخت را کنده بود و وقتی من رسیدم باتفاق یک نفر سریع در حال انداختن آن در پیاده‌رو بودند تا دیده نشود !!!

   

ادامه مطلب ...

توکل ...

وکالت دادن یعنی آگاهانه (!؟) اختیارات خود در مورد یا مواردی را به دیگری موکول کردن ؛ ولی در توکل به خدا این موارد شامل جریانات ناخودآگاه هم می شود !؟

  

ادامه مطلب ...

به روز بودن !

 

توی BRT ابستاده سفر می کنم ، ایستگاه ما جزو اولین ایستگاههای اتوبوس می باشد و همیشه صندلی خالی دارد ولی ایستگاه بعدی انگار جلوی خانه سالمندان میباشد ، در هر نوبت چند تا پیرمرد لرزان و افتان (!؟) سوار می شوند و تنها دلخوشی من انتخاب پیرمرد خوشگل و دلنشینی (!؟) هست که جایم را به او تعارف بکنم 

ادامه مطلب ...

ددر اردیبهشتی ...

روز آخر ماه مبارک که جمعه باشد ، بعد از ظهر از خانه زدیم بیرون ... من حوصله ام سر رفته بود (!) یک کار اساسی کرده بودم و آن جمع و جور کردن یکی دو کارتن لوازم و وسایل تعمیراتی از قبیل پیچ گوشتی ها و درل ها و پیچ ها و ... و ساماندهی آنها و گذاشتن در کیف ها و جعبه مربوطه!!

   ادامه مطلب ...

همنشین ...

 شاعر گفته است : " همنشین تو از تو به باید   تا تو را علم و دین بیافزاید " یک نکته در این شعر نهفته است و آن اینکه کلمه " به " را چگونه تعریف و توصیف کنیم ...

  ادامه مطلب ...