این روزها همه از تاثیر منفی کرونا بر کسب و کارها خبر می دهند ... ولی انگار همه دارند بنوعی دروغ می گویند (!؟) چون نه زندگی متوقف شده است و نه رفتارها فرق کرده است (!؟) صفحات دنیای مجازی نشان می دهد که مردم با کنار آمدن و یا کنار گذاشتن ترس (!) راه خود را ادامه می دهند و کرونا را بصورت منطقی قبول کرده اند !!
دقیقا یک هفته بود که بازار نرفته بودم و تمام وقت درگیر بودم (!) تا اینکه یک فرصتی نیم روزه دست داد و البته آنهم به قصد خرید بود و چون منتظر بودم برادر بزرگم از بیمارستان خبر بدهد که برادرکوچکم ترخیص می شود یا نه (!؟) در محدوده ی مرکز شهر وقت کشی می کردم !
خانه ی یکی مهمان آمده ، جاخوش کرده و انگار خیال رفتن نداشت !! صاحب خانه و زنش در پستو باهم حرف می زدند که این دیگر چه نوع مهمان آمدن است (!) که خانم خانه می گوید من فکری کرده ام و می رود توی اتاق و بچه را به بهانه خواباندن روی پاهایش گذاشته و لالایی میخواند که " لای لای بَچَم فیروزه مهمان یه روز دوروزه !!"
در این پست چند تا عکس از روزمره های نورائی می گذارم تا کمی حال و هوای وبلاگ عوض شود و این عکس ها هم بروند در آرشیو وبلاگ ثبت و ضبط شوند !! و ایضا یکی دو عکس دیگر ...