گفتمش نقاش را ...

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی

با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید !!!

ایام قدیم وقتی کسی این شعر را می خواند ، منظورش از حباب ، عمر کوتاه و گذرای آن بود و اگر این روزها این شعر زیاد به چشم نمی خورد به این دلیل است که عمر کوتاه حباب به لطف دولت تدبیر و امید دارد به صدر جدول نزدیک می شود و وقتی دولت می گوید گرانی بازار ارز و ... حباب است (!) یعنی به این زودی ها قابل رفع نیست و شاید پایش به دولت های بعدی هم کشیده بشود !!

این را باید در تاریخ این کشور و در قسمت دولت تدبیر و امید با فونت درشت و بولد شده بنویسند تا بدانند تدبیری که عمر کوتاه و لحظه ای حباب را بلند و چند ساله کرده است (!) با روزگار مردم چه کرده است !!؟؟ اگر هر 500 سال یک دولت با تدبیر در ایران روی کار آمده باشد (!) راحتتر می توان فهمید که چرا بعد از چند هزار سال تفاخر به داشتن تمدن ، در اینجای دنیای ایستاده ایم !!!

===

یکی توی اتوبوس از من پرسید : " برادر ترامپ هم مرده است !؟ " برای افتتاح صحبت سوال از نوع خیلی یهوئی بود و گفتم : " زیاد با آنها رفت و آمد نداریم و خبر ندارم !! "  به طرف برخورد ؛ آنهم از نوع ناجورش و بلند جایش را عوض کرد !!

چند روز پیش از کانادا برایم فایل صوتی فرستاده بودند که یکی از طنز کاران که اغلب روی موضوعات روز مطلب بیرون می دهد (!) و به جناب خلیل بحران معروف است ، کار کرده بود ... انصافا خیلی هم دلچسب و شنیدنی بود که برای شنیدنش " شرط اول قدم آن است که ترکی بلد باشید ؛ آنهم از نوع ناف ناف تبریز ! " موضوع آن درباره برادر ترامپ بود و انگار نام ایشان رابرت بود !!