یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

خواب نو ...

 

وقتی خستگی کمی بیشتر از متعارف روزانه می شود ، خواب شیرینتر شده و بیدار شدن در حین خواب ( از ذوق خواب ! ) کمتر می شود و برای همین خواب کمی طولانی تر می شود ... قسمتی از آن روی ناخودآگاه سایه می افکند و قسمتی را خودآگاه سناریو می نویسد !!

  

ادامه مطلب ...

و باز سفر ...

 

یکی دو سفر تقریبا بامسافت بالا در ابتدای هفته ی قبل داشتیم و دیروز که جمعه بوده باشد حوالی ساعت 9 صبح بود که هوس کردیم برویم ددر ... ابتدا قرار بود برویم ورزقان برای ددر پائیزی و بعد شد مهاباد که موافقت نشد و رای نیاورد و بعد گزینه ی ماکو روی میز بود که یهو راهمان را کج کردیم و رفتیم به گذرگاه مرزی سِرو در ارومیه ...

  

ادامه مطلب ...

اول آبان

 

یکی استوری کرده بود که :

 

" اول آبان باشد و به چهارشنبه افتاده باشد و باران هم ببارد !! باید منتظر اتفاق خوش شانسی بود !؟ "

 

شان نزولش را متوجه نشدم ولی این روزها ، از این کارها و حرفها ، تا بخواهی زیاد است !!!

 


نمایشگاه کتاب و مطبوعات تبریز

 

توی بازار بودم و حرف از نمایشگاه کتاب شد که افتتاحیه اش 29 مهر بود !! یکی بود که ادعا داشت حالا دیگر زمان کتاب نیست (!) باید بروند توی دنیای مجازی فعالیت فرهنگی بکنند (!؟)

  ادامه مطلب ...