یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

چشم امید ...

 

دیروز یکی داشت ناله و نفرین حواله دولت می داد و می گفت بدبختی اینه که اینها چیزی شان هم نمی شود !! گفتم : " وقتی کود پای درخت می ریزند ، به رشدش کمک می کند ، شما تعریف بکنید شاید به نظر بیایند و چشم بخورند !! "

  

ادامه مطلب ...

راه می روم ؛ به اختیار ، بی اختیار !!

 

دیروز بعدازظهر بود که از نشستن خسته شدم و هوس کردم بیرون بزنم و کمی راه بروم ... خانه ی مادربانو بودیم و برای همین مسافتی پیاده آمدم و به انتظار اتوبوس نشستم ... روزهای عادی حرکت اتوبوس ها بی حساب و کتاب هستند (!) روزهای جمعه شانسی !!!

  

ادامه مطلب ...

راننده پهباد ...

 

دیروز یکی داشت تعریف می کرد که در قانون راهنمائی و رانندگی در تقاطع ها ، همیشه حق با راننده نیسان می باشد !!! و من گفتم : " اتفاقا اصلا هم اینطور نیست ، شما نیم ساعت وقت بگذار و سر یک تقاطع شلوغ بایست و تماشا کن ... از هر 100 تخلف از نوع عدم رعایت ، 50 فقره ی آن متعلق به شاسی بلندهاست !! "

  ادامه مطلب ...

خرمالو چینی ...

 

موسم خرمالو چیدن رسیده است و ما دیشب بعد از شام سری به خانه برادرم زدیم که از صبح در کار خرمالوچینی بودند و بقول خودش نصف کار را انجام داده بودند ... البته فکر کنم منظورش از نصف کار همان 30درصد بود !! چون هنوز خیلی از خرمالو ها روی درخت مانده بودند ...

  

ادامه مطلب ...