یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

خواب های آشفته (۱)

 

یکی دو روز گذشته کمی تب داشتم و این کمی معنای زیادی دارد ، تا آلارم های بدن من شروع بکنند به ارسال علایم و تا من بیایم به آنها توجه بکنم (!) چند روز از بیماری سپری می شود ...

 

ادامه مطلب ...

ماه نو و حرفهای کهنه !!

دیروز بیست و نهم ماه مبارک رمضان بود و طبق معمول طاقت خیلی از روزه داران و روزه خواران طاق شده بود ... و طبق روال آخر ماه رمضان هر ذهن و اندیشه ای مستعد شده بود به یک جرقه !!!

   ادامه مطلب ...

جیش پارتی


نوراخانیم رفته دستشویی ، مامانش پشت سرش رفته ، میگه مامان در بزن ! مامانش در زده ، باز کرده میگه : ول کام تو مای جیش پارتی !!!

 

روزهای بارانی

 

دیروز بعد از اذان ظهر از خانه زدیم بیرون که جذابیت های اردیبهشت را از دست نداده باشیم ... زنده شدن طبیعت یک حال و هوای خاصی دارد ... مخصوصا سرسبزی همه جا ، از بالای کوه گرفته تا ته دره های ماسه ای!!

  

ادامه مطلب ...

ره آورد !!

 

چند وقت پیش بود که نوشتم یکی از دوستان که مهاجرت کرده به کانادا ، آمده بود ایران و دو نوبت دیدار خوب و صمیمی باهم داشتیم که یکی از آنها آخرین نشست قرن بود و دومی هم اولین نشست قرن جدید ...

  

ادامه مطلب ...