صبح روز جمعه قرار بود باتفاق دوستم سری به شهرک صنعتی شهرستان بستان آباد بزنیم ، از قرار معلوم یک فقره بخاری سالنی در آنجا بود و اگر مناسب بود برای استفاده در کارگاه خریداری می شد ... حوالی ساعت 9 راه افتادیم و در یک هوای مه آلود و آلوده و روی هم رفته خراب راهی بستان آباد شدیم ...
ادامه مطلب ...
امروز روز پرباری بود ...
از اول صبح بیرون از خانه بودم تا همین نصفه شب که به خانه رسیدم !! روزگار خوبی بود و تنها اینترنت نداشتم !! حوالی ساعت 11 دیشب چراغ اینترنتم خاموش شد و تا همین چند لحظه قبل که رفتم و تمام تنظیمات اینترنتم را از اول سوار کردم قطع بود ... بجز چند ساعت در طرف های عصر خانه نبودم و برای همین نیازی هم نداشتم ...
دیروز حوالی ساعت 9صبح بود که احساس کردم ویروس بخت برگشته راهش را کشید و رفت ، این تن باندازه ی کافی در زندگی لرزیده است و به این راحتی ها تسلیم نمی شود ...
ادامه مطلب ...