و زمانی پارچه ای بود بهنام " برد یمانی " که آوازه اش به داستان های خارج از یمن کشیده شده بود !! و زمانی برای نگین انگشتر سنگ اگر " عقیق یمانی " بود بیشتر قبول می کردند تا عقیق های جاهای دیگر را !!
ادامه مطلب ...
به لطف دوستان و اعتمادی که به من دارند ، کلید یکی دو چاپخانه توی جیب من هست و هر وقت کار داشته باشم می روم و در هر کدام که میسر بود کارهایم را انجام می دهم ، البته قبلا زنگ هم می زنم و اجازه هم می گیرم و به این کار عادت دارم !
دیروز بعد از ظهر رفتیم تا جلفا تا ببینیم اوضاع سرسبزی و وضعیت طبیعت چگونه است ، اردیبهشت بهترین زمان برای جلفا و کرانه رود ارس است ...
امروز صبح در خواب کوتاه بعد از ساعت 6 ، یک خواب عجیب دیدم ... رفته بودم یک جایی و سر از یکی از شهرک های اطراف شهر درآورده بودم ولی هر چه می رفتم به خروجی راه پیدا نمی کردم ... و عجیب تر اینکه وارد کوچه های خیلی زیبایی می شدم و با خودم می گفتم اینجا ، از کی این کوچه ها را داشتند و من خبر نداشتم ... مثل کوچه های تنگ و باریک و زیبای برخی محلات قدیم تهران !