دیروز بعد از ظهر رفتیم تا جلفا تا ببینیم اوضاع سرسبزی و وضعیت طبیعت چگونه است ، اردیبهشت بهترین زمان برای جلفا و کرانه رود ارس است ...
بعد از خرداد ، هوای آن مناطق گرم تر می شوند و بهمراه میانه ، از گرمترین شهرهای استان محسوب می شود ... اوضاع آسمان هم خراب و ابری بود ولی بارش چندانی ندیدیم و هوا هم نسبتا گرم بود ... نه از سرسبزی خبری بود و نه از گلهای اردیبهشتی ! من هم اصلا عکسی نگرفتم ...
عصر ، دمدمای غروب بود که به تبریز برگشتیم ، توی مسیر از طریق موبایل نتیجه بازی تراکتور و شمس آذر که در قزوین برگزار می شد را کنترل کردم و در همان نیمه اول تراکتور با سه گل پیش افتاده بود ...
بازی در قزوین بود و تراکتوری ها قزوین را گرفته بودند ، ابتدا اعلام شد که باشگاه موافقت کرده تا نصف استادیوم را به هواداران تراکتور بدهند و بعد تکذیب کردند !؟ ولی هواداران از هر طرف رفته بودند و بالاخره مجبور شدند درهای استادیوم تقریبا خالی را برای هواداران باز بکنند و استادیوم شمس آذر یک دست قرمز شده بود ... هواداران تراکتور ، داستانی جدا از فوتبال و باشگاه هستند و حداقل ترین تاثیرشان این است که هواداران دلسرد و ناامید تیم های دیگر را هم غیرتی می کنند و به استادیوم می کشانند ... مثلا در استادیوم آزادی برای بازی های معمولی بندرت بیست هزار نفر هوادار استقلال یا پرسپولیس می رود و فقط برای بازی های حساس و دربی ، استادیوم پر می شود ولی استادیوم یادگار امام تبریز ، تقریبا در هر بازی پر است !!
بازی در نهایت با نتیجه ۴-۰ به نفع تراکتور تمام شد و این نتیجه قابل پیش بینی بود ولی نه در این حد ، که نوید یک خوشحالی اساسی را می داد ... با این نتیجه قهرمانی تراکتور در این فصل مسجل شد و خوشحالی هواداران از استادیوم به قزوین و در ادامه به تبریز ادامه یافت و تا نیمه های شب در خیابان های تبریز ادامه یافت و دوست و دشمن باندازه کافی دست به کار شده بودند ... شبکه های خارج نشین ( آذربایجان و ترکیه ) برداشت ها و انعکاس های متفاوت تری داشتند و همه داشتند این نتیجه را مصادره به مطلوب می کردند !؟ برداشتن پرچم کشورهای آذربایجان و ترکیه هم گهگاهی دیده می شود ، البته بهتر است که هواداران پرچم های کرواسی و پرتقال را بردارند ، چون اساس تیم را بازیکنان پرتقالی و کروات تشکیل می دهند و باقی بازیکنان هم اغلب غیربومی آذربایجان هستند ( که اینهم خاصیت حرفه ای بودن فوتبال است ! ) و می ماند یکی دو نفر که تمام خوشحالی را بین خودشان تقسیم می کنند ؛البته دیروز در دقیقه انتهایی بازی یک پنالتی برا یتراکتور از طریق وی ا آر گرفته شد که یکی از بازیکنان هوس کرده بود تا او پنالتی را بزند و یک گل از آقای گل این فصل جلوتر بیافتد که کاپیتان ریکاردو آلوز خودش پنالتی را زده بود و طرف خیلی ناراحت شده بود ، البته می شد با کمی اغماض این لطف را در حق او کرد ولی تا همین جا رسیدن هم با کلی لطف و پاس گل های خوب بدستش آمده بود و این نهایت زیاده خواهی بود و آلوز بااین حرکت گوشش را کشیده بود که بداند تا همینجا هم در منت بازیکنان خارجی می باشند !؟
در این چند هفته منتهی به مسجل شدن پیروزی تراکتور ،هر روز نوراخانیم ، در مدرسه سرود تراکتپر را به همراه همکلاسی هایش می خواند و حتی عمو موسیقی هم برایشان ترانه تراکتور می خواند ... دیشب مدیر مهد پیام گذاشته بود که بچه ها با لباس قرمز به مهد بروند و اگر شال و کلاه تراکتپری دارند به همزاه داشته باشند تا در مهد ، قهرمانی تراکتور را جشن بگیرند !؟
با درود
اون قسمت آخر فقط
دستور مربی مهد برای پوشیدن لباس تراختور
یعنی بقیه ی شهر ها هم روی تیم خود اینقدر متعصب اند ؟
من که خوشحال شدم پوز استقلال و پیروزی به خاک مالیده شد
سلام
محبوبیت در ادامه منجر به منفوریت می شود ... خاصه اگر از ابتدا دیوارش کج بالا رفته باشد ... داستان تراکتور فوتبالی نیست ، یک حرکت خزنده ضد ملیتی است و بانی آن احمق هایی هستند که بابت نداشته هایشان فخر می فروشند مثلا فرهنگستان فارسی ساز کشور !!؟