یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

ددر صبحگاهی ...

 

محوطه بیرونی شاهگلی ، جلوی ورودی هتل پار ، چند فقره مجسمه ی فیل گذاشته اند و امروز قرار شد با نوراخانیم برویم آنها را ببینیم !! البته قرارمان این بود که نوراخانیم بغل بابا نیاید و اوکی داده بود و قول هم داده بود !!

  

 

خلاصه اینکه بعد از مراسم لباس پوشیدن و بستن موها !! که یک پروژه ی نفسگیر می باشد و بدو بدو در خانه راه می افتد !! و پوشیدن کفشها که خوشبختانه این مورد را چون خودش دوست دارد ، جبران بقیه را می کند !! از پله ها پائین رفتیم و در حیاط را نبسته بودیم که بالهایش راباز کرد و گفت :" گوووجی !! " یعنی مرا بغل کن !! بهانه اش هم این بود که صدای ماشین می آمد و و بقول خودش گام گام بزرگ داشت می آمد !! کمی رفتیم و توی سایه ، زمین گذاشتم تا کمی پیاده برود و زیر درختان بدود !! شاهگلی خیلی خلوت بود !! مردم آمارها را خیلی جدی می گیرند !!؟ مثلا ابتدای کرونا هر از گاهی یک ماشین با بلندگو در خیابان می آمد و خواهش و تمنا که بیرون نیائید و ... ولی مردم اصلا توجهی نمی کردند !! حالا خوددولت کمی دیر ولی یاد گرفته است که یک خبر را به منابع موثق شایعه ساز برساند و آنها توی فضای مجازی پر کنند که امروز وضعیت تبریز (!) سیاه است و جنازه روی جنازه مانده و ... !! مردم بلافاصله توی فکر می روند و از خانه بیرون نمی آیند !!

 

نه تنها محوطی میانی شاهگلی که اطراف هم خلوت بود و تنها چند بچه باتفاق مادرهایشان آمده بودند توی خیابان های خلوت ، اسکیت بازی می کردند !! اول فکر کردم که سالن اسکیت را بسته اند و اینها برای اینکه ازکنکور عقب نمانند (!) آمده اندتوی خیابان تمرین می کنند !! ولی سالن باز بود و باندازه کافی هم ازدحام وجود داشت !؟ شاید برخی مادرها برای اینکه داخل زیاد شلوغ بود (!) مربی را آورده بودند بیرون تا در فضای باز با بچه هایشان کار بکند!!

 

طبق معمول پیرمردها هم در گوشه و کنار و روی نیمکت ها نشسته بودند و گذر عمرشان را در بازی بچه ها تماشا می کردند !! کمی قدم زدیم و توی راه چند تاعکس گرفتم ... امروز روز خوبی بود ، چندبار نوراخانیم را صدا کردم که برگرد عکست را بگیرم و بلافاصله برمی گشت و ژست می گرفت و راه می افتاد !!



 

کنار فیل ها که رفتیم ، نوراخانیم ترسیده بود !! اینها را از دور که می دید فکر نمی کرد اینهمه بزرگ باشند !! مجسمه ساز هم نامردی نکرده بود و فیل را اندازه طبیعی اش درست کرده بود !! فیل آخری که بیبی فیل بود را دوستتر داشت و دور و بر آن می چرخید !! فیل اولی هم که خیلی بزرگ بود ، طبق معمول ، ددی فیل بود !!!

 


این طرف تر رفتیم و مجسمه اسب که با ضایعات فلزی و لوازم یدکی ماشین ساخته شده بود را دیدیم !! و درفاصله ی کمی نزدیکتر به اسب !! یک طاووسی هم گذاشته بودند که فکر کنم قسمت دُم را هنوز خیاط باشی تمام نکرده بود !! البته این قسمت را نگه می دارند برای باغبان باشی !!

 

قسمت بالای پارک بازی بچه ها ، یک محوطه درست کرده اند بنام پارک ترافیک کودک و تابلو زده اند و خط کشی کرده اند و ... البته انگار بزرگترها آمده اند و زده اند دکور ماشین پلیس را داغون کرده اند !! بعضی ها را وقتی پلیس جریمه میکند ، بجای اینکه به خودشان فحش بدهند به پلیس فحش می دهند !!؟؟

 


پ ن :

این نوشته را دو بار اصلاح تایپی کرده ام !! ماشالله چقدر اشتباه تایپی داشت !! انگار در نور شمع نوشته بودم !!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
jimbo جمعه 5 شهریور 1400 ساعت 12:29

سلام از عوارض پیری تایپ اشتباه می باشد!!!!!

سلام
پیر شدن شانس می خواهد !! خیلی ها به پیری نمی رسند !!؟؟ در ضمن اشتباه تایپی داشتن بهتر از تایپ بلد نبودن هست !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد