یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

روزهای بی نوشته ...

 

این روزها خیلی کم نوشته ام و در عوض بیشتر با کامپیوتر بودم و داشتم روی طرح های نیمه تمام و فکر های خامی که سالهاست همراهم هستند کار می کردم ... خدا را شکر فرصت شد و چند تا از آنها را نهائی کردم !!

   ادامه مطلب ...

روزهای کوتاه شده ، پست های کوتاه !!

 

این روزها هوا خیلی خوب و مهری است !! نه سرمای خزان دارد و نه گرمای تابستان ، استاندارد هوا برای مهر همین است !! یک نسیم آرام با دمای هوای بین 10-20 که آدم نه سردش می شود و نه کلافه می شود ...

    ادامه مطلب ...

روز تکریم سالمندان ...

 

چند روز پیش داشتم سوار مترو می شدم که مسئول کنترل بلیط ها به خانم مسنی که همراه چند نفر خانم دیگر داشتند از گیت رد می شد، اشاره کرد که از این طرف گیت و بدون زدن بلیط رد بشود !! او هم تعجب کرد و از این طرف آمد ، یک مکالمه ای هم بین آنها شد و خندان رفتند روی صندلی ها نشستند ...

  

ادامه مطلب ...

یکی دو تا عکس ...

 

رفته بودم دنبال کاری که دیدم دمدمای عصر است و غروب و آسمان هم براه است و ساختمان برج ساعت و عمارت اسبق شهرداری تبریز هم در نورپردازی خودش غرق شده است !! با خودم گفتم شاید گرفتن عکس از اینجا تکراری شده است ولی هنوز باندازه ی روزهای تکراری زندگی نیست ...

 

ادامه مطلب ...