درهم نویسی ...

امروز روز خوب و شلوغی بود ، با افکاری متفاوت ؛ از آشوب ذهنی بالا تا یک آرامش تقریبا عمیق ... روز را با نیت رفتن و پرس و جو کردن و احیانا خرید یا ثبت نام برای خودرو شروع کرده بودیم و عصر را با شرکت در یک محفل ادبی نسبتا سنگین به شب رساندم ...

کشوری رو به تعالی !!

این عنوان را وقتی با دوستم در کانادا ، تلفنی حرف می زدم در توصیف کشورمان بکار بردم ... این حد از گرانی و بی ثباتی بازار برایش نامفهوم بود !! عجیب هم نبود چون نمی توان در یک مغز چند نوع منطق را گنجاند !! آنهااز سال 75 به کانادا مهاجرت کرده اند و اطلاعاتشان در مورد ایران از طریق مهمان هایی که برایشان می رود که غالبا با توصیفی عجیب می خواهند خیلی چیزها را توجیه کنند !! و یا از طریق شبکه های مجازی که خبرگیری از آنها را هم همه می شناسند !! و یا هیچ ... چون سرشان زیادی به زندگی خودشان و فعالیت های روزمره شان گرم است و از آن دسته نیستند که به خارج اسباب کشی کرده باشند (!!) بلکه به معنی واقعی مهاجرت کرده و حالا بیش از نیمی از وجود شریفشان آن طرفی شده است !!

خبر گرفتم در مورد وامی که از بانک برای خرید آپارتان گرفته بود و بنظرم آمد که حالا باید تمام شده باشد ، حدس می زدم که 11 - 12 سال پیش وام گرفته بود !! حدسم درست بود ولی خبر داد که هنوز دو سالی باید قسط بدهد و شرایط بازپرداخت آنها با مال ما نمی خواند !! البته وقتی می گویم دو منطق در یک کله جا نمی شود در رابطه با این موضوع بود والا سایر منطق های مدیریتی جامعه ی ما در هیچ کله ای نمی گنجد !! وامی که او برداشته بود با بهره ی 2.6 درصد بود و وقتی شنید وامی که من گرفته ام اسماً 18درصد است و عملا 21.5درصد محاسبه می شود چنان گفت خدا رحم بکند (!!) که من فکر کردم مصیبتی رخ داده است !! البته بعدا معلوم شدکه ایشان هم به همان اندازه که روی وام ما می آید باید در بازپرداخت به بانک بدهد !! یعنی 90 میلیون من حدود 185میلیون بازپرداخت داشت و مبلغی که او گرفته بود هم تقریبا دو برابر بازپرداختی داشت !! جالبتر این بود که گفت : " سال 2008 که رکود اقتصادی در دنیا بود ( و ما اصلا متوجه نشده بودیم !! ) ، بانک ها درصد وام را از 2.6 به 1.8 تقلیل داده بودند !! " این مورد برای من جای سوال بود و گفتم : " البته در اینجا سود سپرده گذار را برخی وقت ها تکان می دهند ولی به سود بانکی که سهم خودشان می باشد و روی وام می آید، دست نمی زنند !! " و بعد در اشاراتم داشتم که ایران کشور رو به تعالی و پیشرفت است !؟ اینجا همه چیز پیشرفت می کند و عقبنشینی ندارد ، مثلا قیمت گوشت هیچوقت پائین نیامده است و همیشه سیر صعودی داشته است و ایضا قیمت خیلی چیزها ، یعنی دلار رفت روی 17هزار تومان و قیمت خودرو دو برابر شد و بعد دلار آمد روی 10هزار تومان و قیمت خودرو همان جا ماند !! اینجا همیشه دعوا سر لحاف ملاست !! و لحاف ملا که در مثل آمده است همان بیت المال مردم است !! و اینکه چگونه باید آن را تاراج کرد !!

مجلس فضولی خوانی

یکی دوباری به گوشم خورده بود که چنین محفلی برپاست و دو روز پیش که در استوری دوستان ، پوسترش را دیدم با خود گفتم که اگر وقت داشتم سری به آنجا می زنم !! بعد زا ظهر با دوستی هماهنگ کردم ولی وقت نداشت و برای همین حوالی ساعت 16/30 بود که به قصد رفتن به آنجا از خانه بیرون رفتم !! نشست در تالار شهرداری در پارک شاهگلی برگزار می شد و چند دقیقه ای تا آنجا فاصله داشتم ... چند نفری جبوی در ورودی ایستاده بودند و فکر می کردند درذ هنوز باز نشده است ولی من رفتم و دیدم در باز است و جزو اولین ها بودم که رفتم و جای نشستنم را انتخاب کرده و نشستم ... چهره هایی که می آمدند قابل حدس بودند !؟!؟ از بازنشستگان فرهنگی و برخی از دوست داران فرهنگ و ادبیات ترکی ...

کم کم سالن پر شد و برایم جای تعجب داشت و پرتر شد و تقریبا در اواخر مجلس جا برای نشستن نبود و انصافا مجلس بسیار سنگین و خوبی بود !! یک مجری خوب و توانا که یک شعر بلند و زیبا را در طول برنامه می خواند و بی تعارف و بی تکلف سخنرانان را دعوت می کرد ... سخنرانان در مقام و مرتبت ملا محمد فضولی شاعر نامدار و بزرگ و حواشی تاریخی که زندگی می کرد و شاگردان و قدرت شعری او حرف می زدند ، فضولی در عراق بدنیا آمد و در عراق فوت نمود و به سه زبان ترکی و فارسی و عربی اشعار فاخری دارد !! بدون استثنا در اقالیم ترک نشین از آناتولی تا منچوری (!) شاعری در همترازی فضولی نیامده است و مطمئنا نخواهد آمد و در سرزمین های ترک نشین رتبه و ارزش او شاید باندازه ی حافظ شیراز بوده باشد !! در مورد ملا محمد فضولی یک سرچ کوتاه در اینترنت می تواند راهنمای خوبی باشد !!

در حاشیه ی فضولی شناسی ، اثر لیلی و مجنون یک شاعر قدیمی آذربایجان بنام عندلیب قراجه داغی  نیز قرار بود خوانده شود که این شاعر همعصر و همتراز سیدابولقاسم نباتی از شعرای بزرگ آذربایجان می باشد !! و بیستمین جلسه از قرائت این اثر فاخر بود !! سخنرانی ها بسیار پرمغز و بی تکلف و مختصر بودند و هیچکدام منجر به سردرد نشدند !! مهمان هایی هم از محافل ادبی دیگر آمده بودند و دو نفر از خانم ها که از هشرستان اهر آمده بودند شعر زیبایی را با قرائی زیباتر خواندند و فوق العاده چسبید ... یک و نیم ساعتی که خیلی زود تمام شد ...

مطلب درمورد خودرو ماند برای بعد ................