امروز مثلا قرار بود من بروم کارخانه ، البته اسمم را نوشته بودم و از همان ابتدا رفتن یا نرفتنم 50 ، 50 بود !! تا دقیقه ی نود روی مود رفتن بودم و آخر شب به یکی از همکارها زنگ زدم که منتظر من نباشند و خودشان سر خودشان را بگردانند !! فکر نکنید بنگاه عبارت سازی زده ام ، معادل این عبارت سرشان را گرم بکنند نیست !!
ادامه مطلب ...
این کلمه هم از آن دسته کلمات است که نمی توان برایش جایگاه عملی پیدا کرد ، ولی برای تزئین سخنرانی و نشان دادن اینکه خوب، خوب است، خیلی خوب است !!
می گوئید چرا جایگاه عملی ندارد !؟!؟
نمی گوئید ... ؟!؟!؟!؟
عجب توی ذوقم زدید !؟!؟ تازه می خواستم بروم روی منبر !!!
ادامه مطلب ...
یکی از دوستان اس زده بود که : " وضع و اوضاع کارخانه چطوریاس ؟ "
نوشتم : " تحقق شعارِ بدون پول هم میشه زندگی کرد !! "
اعضای شورای کارخانه از پیش مدیرعامل برمی گشتند ، با دیدن من ، بدون اینکه چیزی پرسیده باشم ، یکی از آنها گفت : " این هفته مابقی حقوق آبان را می دهند !! "
گفتم : " لابد برای این خبر بموقع مُشتُلق هم می خواهی !! "
ما همه داستان کاشت و داشت و برداشت را می دانیم ( شاید چون خوانده ایم فکر می کنیم می دانیم و فقط می شناسیم !! )
ما رای هایمان را می بریم می کاریم و می آئیم خانه هایمان ، ولی داشت را رها می کنیم ، معلوم است چه می شود آنچه کاشته ایم قسمت حیوانات بیابان و کلاغها و ... می شود ( مثل اینهمه حقی که از ملت ضایع شده و ... !! ) بعد برمی گردیم برای برداشت ، ولی " افسوس " برداشت می کنیم !!!