یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

بوستان نظر ...

 

دیروز مهمان داشتیم و فرصت نشد بروم بیرون ، البته برای کارهای دیگر هم فرصت نشد ، مثلا وقتی داشتم از کارخانه برمی گشتم توی ماشین بین خواب و بیداری چند صحنه از کتاب پنجم را برای خودم بازسازی ذهنی کردم و خیلی خوشم آمد و می رفتم تا بنشینم و حداقل 10 - 12 صفحه ای تایپ بکنم که آنهم نشد ...

 

 

برخی کارها فرصت خاص می طلبد و بین اینهمه فرصت بی خاصیت سرگردان ماندن به امید رسیدن آن فرصت خاص برای دیگران قابل هضم نیست ... حین مشاوره ی هفته گذشته هم باز به مسئله فرصت رسیده بودم و باور غلطی که نتیجه برداشت ناصحیح از یک موضوع است !! فرد اگر مسئله ای را به اشتباه متوجه بشود به خود ضرر می رساند و اگر مطلبی را که غلط متوجه شده است برای دیگران تفسیر بکند آن وقت در ضرر و زیان یک جمعیت موثر و سهیم می شود ... این عبارت که حدیثی از حضرت امیر(ع) را همه شنیده ایم که " فرصت ها مانند ابر در حال گذر هستند ... " اینکه فرصت ها منتظر ما نمی مانند درست است و سرعت فرصت ها هم بنابه اقتضای شرایط زیستی بالا و پائین می شود ، شاید روزگاری انسان تابعی از فرصت های اقلیمی بود و بر اساس گردش ایام و آفتاب و ابر و باد زندگی اش را تنظیم می کرد ولی در روزگار ما فرصت های اجتماعی وسیعی بوجود آمده است و غالبا فرصتهای اقلیمی در همان حالت اتفاقی پذیرفته شده هستند و تلاش برای استفاده از فرصت های اجتماعی بیشتر شده است ... این عبارت همچنان جایگاه خودش را حفظ کرده است ولی چیزی که مهم است تعبیر غلطی است که در ذهن خیلی ها نقش بسته است ... اینکه فرصت ها در حال گذر هستند ، بخودی خود ناراحت کننده نیست و دلیل تمام شدن آن فرصت ها نخواهد بود ، بلکه پذیرفتن این واقعیت باید در راستای افزایش هوشیاری افراد باشد ، تا همیشه حواسشان به فرصت هایی که در اطرافشان هست باشد و از فرصت هایی که بدردشان می خورد استفاده بکنند !! برخی ها به گمان اینکه فرصت مانند همای سعادت است و از دست دادنش باعث بدبختی و عقب ماندگی (!) به اولین فرصتی که می رسند چهاردست و پا به آن می چسبند و فکر می کنند بهترین شکار و انتخاب عمرشان را کرده اند و شاید تا آخر عمر از خواب این پیروزی بیدار نشوند و درخواب غفلت و در نهایت خوشبختی زندگی را تمام بکنند !! ولی کسانیکه صبر می کنند و از میان فرصت ها بهترین را انتخاب می کنند ، پیروزتر و موفقتر و خوشبختر خواهند بود ...

 

شاید در میان اطرافیان کسانی را دیده باشید که در دور دوم کارهایشان موفق تر هستند ، مثلا بعد از سی سال خمودی و دپرسی در محیط کار کارخانه یا اداره ، بعد از بازنشسته شدن ، دست به فعالیت های موفقی می زنند و زندگی شان شادابی و رونق و جلای خاصی می گیرد ... یا مثلا در ازدواج دوم موفق تر و خوشبختر دیده می شوند ... این مصداق ضرب المثل " مسلمانین سونکی عقلی !! " ( عقل دوم و ثانوی مسلمان !! ) می باشد که نشان می دهد بدلایلی انتخاب اول ( که هم زمان گیر تر است ، هم هزینه بر تر است و هم ... ) غالبا به شکست و ناقص الاثر بودن ختم می شود و تازه عقل سلیم فعال می شود که یکی از همین دلایل توجه به برداشت های غلط و رایج از مفاهیم درست می باشد !!

 

===

 

اخیراً مشکل انتخاب بهترین خنداننده در برنامه ی پر طرفدار و البته به نظر من لوس و خودخنداننده ی " خندوانه " ، از دغدغه ی پرداخت نقدی یارانه در کشور جلو زده است !! تقریبا تمام روزنامه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بدون اینکه نیم نگاهی به تاخیر 10 روزه ی پرداخت یارانه ها بکنند و اینکه چرا باید دولت هی بر طبل حذف یارانه ها بکوبد!؟ در حالیکه بهانه پرداخت که همانا افزایش نرخ انرژی ها بوده ، همچنان در دولت شیب ملایم با سرعت بالایی بالا می رود و از این دست حرف های حساب و کتاب دار !!! با تیتر درشت به اختلاف نظر در مورد خنداننده های برتر دامن می زنند و اینکه ژوله خوب بود یا حیایی !! و چرا حیایی رفته فیلم ( ... !؟!؟ ) را بازی کرده و جناح راستی است واینکه ژوله با تیکه انداختن به خواننده های زیرزمینی آنها را بیرون کشیده تا ناآشناها هم آنها را بشناسند و این وری شده است !!! یا اینکه فلانی مرا زیاد خنداند و این یکی فقط ادا و اطوار درآورد و ... و نفس صفحه های اجتماعی را که از سال 88 نتوانسته جایگاه خودش را پیدا بکند چاق می کنند !!

 

دیروز در برنامه ی هشت و سی بود شاید ( چون من داشتم از مقابل تی وی رد می شدم که دیدم !!) وزیر پراقتدار و بی اعتبار صنایع که رسما فتیله صنعت را تا حدممکن پائین کشیده است داشت اشک تمساح می ریخت که روزانه فلان قدر میلیارد پول باید برای تامین یارانه ها تامین بکند و کمرش شکسته و گردنش کج شده است و ... حالا چرا کسی نمی گوید افزایش قیمت بنزین چقدر سودآوری داشته است بماند ، بنزینی که ناگهان از 400 رفت روی 700 و یهویی شد 1000 تا فرقی بین مستضعف و مرفه نباشد !! هرچند مرفه ماشینی می راند که مصرف بنزینش بمراتب کمتر است و مستضعف تولید داخلی سوار می شود که مصرف بنزینش از اسمی تا عملی ، یک عالمه فرق دارد !!!!

 

بنظر می رسد لودگی صادقانه ی حیایی  از اشک ریاکارانه نعمت زاده بیشتر به دل بیننده ها می نشیند ...شاید هم امروز که اومانو به ایران آمده صرفاً برای شرکت در برنامه خندوانه بعنوان مهمان و برنده شدن بعنوان ریاکارترین لبخند هفته باشد و برجام بهانه ای بیش نباشد !!

 

دیروز یکی از نوه ها مشغول سرچیدن در میان نام های خنداننده ها بود !! و داشت امتیازات آنها را می شمرد ، من که انگار داشتم اخبار روسی گوش می دادم ، چون کلمه ها برایم آشنا بود و جملات غریب و نامفهوم!! مادرم از آشپرخانه داد زد " مبادا به اون غفوریان رای بدهی ها ... " ( انگار لودگی اش را نپسنیده بود !! شب که نگاه نمی کند شاید روزها که هزار و یک بار پخش مجدد می شود تماشا کرده باشد !!) من هم سینه را جلو داده و خطاب به نوه ها گفتم : " از ما نیست هرکس به غفوریان رای بدهد !!! "

 

نظرات 2 + ارسال نظر
همسفر یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 12:47

سلام مرسی حرفاتون خیلی چسبید حرف دل آدمه
اینهمه آه و ناله برا چندر قاز یارانه درمقابل چقد افزایش قیمت برا نون و بنزین و قبض و .... وچقد افزایش حقوقا!!!

سلام

همطاف یلنیز دوشنبه 30 شهریور 1394 ساعت 12:00 http://rahi-2bare.blogsky.com/

سلام سلام
خندوانه رو دوست داشتم و دلم خوش این آخر هفته ها و مسابقه اش بید که یهو دیدم در تلگرام برایم پیغام رسید به حیایی رای ندهید که بازیگر فیلم قلاده طلا بیده و من هنوز در بهت ربط این هنرپیشگی به میزان خنده ام بودم که دوستی دیگر پیغام فرستاد به حیایی رای بدهید چون آن فیلم را بازی کرده! خداییش نه فیلم رو دیدم نه علاقه یی به هنرپیشه ها دارم... فقط حالم بد شد از این چسباندن نان و داغ کردن تنور... فعلا هم آنتن تلویزیونم برفنا رفته و کلهم تی وی بی تی وی خداروشکر

سلام
فرهنگی که متولی آن لوده ها شده باشند ، بهتر است نباشد !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد