سقوط بالگرد « نظر شده ها » ...

نظر و چشم زخم ، در نوشته ها و آموزه های دینی ما جایگاه قابل توجهی دارد و اشاره به آن در قرآن هم آمده است ... به شهادت حافظ « و ان یکاد بخوانید و بر فراز کنید ...»

در میان جامعه اسلامی ، خاصه در خاورمیانه ، ترک ها ؛ و خاصه ترکیه ای ها (!؟) اعتقاد عجیبی به چشم زخم و نظر دارند ... در ترکیه گاه حجم بسیار بالایی از انواع « گؤز نظر »ها ( سنگ محافظ از چشم زخم ) در یک مغازه بزرگ ، بیننده را متحیر می کند ... انواع آویز دیواری و گردن آویز و دستبند و ...

در ایران هم استفاده از آنها متداول است و در فرهنگ عمومی استفاده از اسپند و دود کردن آن ، متداول تر است ... شاید برخی آن را خرافه بپندارند و ملالی نیست !!

به غیر از کادر پروازی ( خلبان و کمک خلبان ) و مهندسی پرواز ( کرچیف ) که عده ای بیسواد از سر عجله برای نظردادن (!؟) فکر کرده اند یک فرد روسی در هلی کوپتر بنام کرچیف حضور داشت (!؟) و حتی سرتیم حفاظتی رئیس جمهور که مسافر موظفی این پرواز بود ، چهار شخصیت خاصی که در این حادثه سخت، قربانی شدند (!؟) هر کدام در نگاه جمعی و نگاه تکی ، شخصیت بسیار خاصی داشتند و حداقل در بازه چندساله اخیر ، بسیار توی چشم بودند !!

آقای رئیس جمهور شخصیتی داشت که یک اجماع خاص برعلیه اش برپا شده بود که هم مخالفان سلیقه ای داخلی و هم مخالفان حکومتی خارجی را در خود جمع کرده بود !! ، با این حال حضور سنگین اش در نشست های بین المللی و سفرهای خارجی ، اصلا به مذاق بدخواهانش خوش نمی آمد و محبوبیت خاصی بین دوستدارانش داشت !! تخریب تلاش ها و دوندگی ها از طرف مخالفانش ، مهر تاییدی بر درستی فعالیت هایش بود و برای همین در کنار فشارهای رسانه ای خیلی مخرب ، محبوبیت خوبی دست و پا کرده بود ...

موارد بالا در یک ردیف پائین تر ، شامل حال وزیر خارجه کابینه هم بود !! وزیر امور خارجه ، در سه سال گذشته ، نشان داد که قدرت تجزیه و تحلیل و اراده خوبی در نمایشات سیاست خارجه داشت ، با اینکه ظریف را استاد خود می خواند ، شاگردی بود که نه تنها روی دست استاد زده بود بلکه آبروی رفته استاد را هم خریده بود !؟

حجت الاسلام آل هاشم ، امام جمعه محبوب تبریز ، شخصیتی بمراتب عجیب تر داشت ... از اینکه او را آیت الله بخوانند خوشش نمی آمد ، مردمی بود و برای  درک مردم کوچه و بازار (!؟) نیاز به زور زدن نداشت ، حتی در سوابق نوجوانی اش سابقه دستفروشی داشت ، از خانواده ای بسیار مودب و متدین و پاک بودند ... فرزند خانواده ای پرجمعیت که بدون استثنا همگی خوب و مودب و ... بودند ، پدرش وجهه بسیار خوبی در محله و شهر داشت و در غیاب امام جمعه تبریز ، نماز جمعه را اقامه می کرد  و او که به امامت جمعه تبریز رسید ، حرمتی که بین پدر و پسر بود ، زبانزد خلق بود (!؟) لقب « مقام پدر » را بدون تعارف کسب کرده بود !؟ محبوب بودن در تبریز , قسمت کمتر کسی می شود !! رای دل مردم تبریز را بدست آوردن بسیار سخت است !؟ و او چنان این دلهای سخت را ربود که خیلی ها در انتخابات اخیر ، صرفا برای رای دادن به او در خبرگان و نه برای نماینده های مجلس (!؟) ، در پای صندوق رای حاضر شدند و با یک رای بسیار قابل تامل وارد خبرگان رهبری شد ... و شاید نصف تاسف حادثه اخیر را به تنهایی به خود اختصاص داد !؟

استاندار جوان و دهه شصتی تبریز ، از همان لحظه که به کاخ استانداری تبریز معرفی شد ، به چشم آمد ... معرفی یک جوان در حضور پیرپاتال های سیاسی تبریز که گاه بعد از چهل سال فعالیت ته مایه سیاسی خود را بروز نمی دهند (!؟) بیشتر جریان معرفی اسامه نوزده ساله به فرماندهی لشکر در حضور صحابه پرادعا را بیاد می آورد و در چند ماهی که بود واقعا کولاکی بزرگ کرد و او هم دلهای زیادی را همراه خود کرد ...

این قربانی شده ها ، هر کدام نظرشده بودند ... و تاریخ آنها را هیچگاه فراموش نخواهد کرد !؟ رفتن غریبانه شان و گم شدن در دل جنگلهایی که در روز آفتابی نفوذ به آنها سخت و غیرممکن است ، داستانشان را در کمتر از ۱۶ ساعت ، تبدیل به افسانه کرد !!! برگ سنگینی در تاریخ این کشور ... رو به خیر که باشی ، ختما عاقبت به خیر هم می شوی !!