یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

یک روز خوب ...

 

کار انسان تلاش کردن است و زندگی انسان بدون تلاش بی معناست ... ولی تلاش ها هم همگی معنابخش نیستند و غالبا به ضرر و زیان ختم می شوند ...  تلاش را باید کرد و در ضمن باید آینده را به خدا واگذاشت تا او بهترین را رقم بزند !

 

 

صبح باتفاق بانو رفتیم کمی خرید بکنیم ... خرید رفتن قسمت سخت زندگی روزمره شده است ! ولی نمی شود آن چند قلم خرید اساسی را هم نرفت !؟ شعب ابوطالب سه سال طول کشید و شعب جمهوری اسلامی چهل و شش سال ... البته در شعب ابوطالب همه در کنار هم بودند ولی در شعب جمهوری اسلامی اقلیتی برای خود می سازند و ازاکثریتی می خواهند تا بسوزند !

ضمن خرید طبق عادتی که دارم ، مقداری هم بادمجان خریدم ؛ مخصوص دلمه بادمجان ... من بادمجان خور نیستم ولی همیشه برای خانه میخرم و مخصوصا به بانو می گویم قارنی یاریخ ( شکم پاره !) و دلمه بادمجان بپزد و برای برادرش هم کنار بگذارد ... من بادمجان خورها را دوست دارم و به همان اندازه بادمجان صفت ها را دشمن !؟

بعد از خرید من زا بانو جدا شدم تا به خانه بیاید و آنها را برای ناهار درست بکند و احتمال زیاد ناهار را می آورد خانه مادرم تا با هم باشیم و من رفتم سراغ کارهایم و شکارهایم !!؟ توی مسیر یکی از دوستان و آشنایان خیلی قدیمی ام را دیدم ، دوست و همسایه قدیمی و بیکباره پریدیم به 45 سال قبل ... قدم زنان و خوش و بش کنان رفتیم و رفتیم تا مغازه اش ... توی کار برق و تعمیرات صنعتی و ... است و کم توی مغازه اش پیدا می شود و شاگردش آنجا را می گرداند و قرار بود هر وقت خواستم بروم ببینمش ابتدا هماهنگ بشوم و این بار توی کوچه هماهنگ شده بودیم ... یک ساعتی باهم نشستیم و رفتیم در آن سالهای دور و خاطره چیدیم ... دوران مدرسه راهنمایی ، همکلاسی نبودیم ولی همبازی بودیم و جمعه ها باهم می رفتیم کوه والبته نه بالای کوه ، همان ابتدای مسیر کوه کنار سنگ های بزرگ می نشستیم و صبحانه و چایی می خوردیم و صبح جمعه با شما گوش می کردیم و برمی گشتیم به خانه ! ( آن زمان خودش کاربزرگی بود !؟ )

دیدار جالبی بود و خیلی خوش گذشت ...

برای ناهار به خانه مادرم برگشتم و دور هم بودیم ،البته سهم من از ناهار کوکو سبزی بود ... نان تازه هم خریده بودم ، توی مسیر یک نانوایی دیدم که نان سنگک ماشینی می پخت و چند تایی گرفتم ، خاطره نان سنگک از نوع ماشینی هم به همان حوالی سالهای 60-61 می رفت که در چند نقطه از شهر نانوایی سنگک ماشینی گذاشته بودند ، تولیدش بالا بود و به کمک سنگک دستی آمده بود ، ما ملت نان خوری هستیم !

بعد از ناهار و کمی استراحت ، باتفاق بلندشدیم و آمدیم ماشین سواری ، مادرم وقتی تنهاست خیلی کلافه می شود و دوست دارد گهگاهی برود ماشین گردی بکند تا هوایی تازه کند !! مرا سر راه پیاده کردند و آمدم خانه مان و لباس عوش کردمو قرار بود بادوستم برویم کوه ، هوا ابری بود ولی قراری که با ابر و باران کنسل بشود ، بی قراری است نه قرار !! با دوستم همراه شدیم و رفتیم بالا و در بوفه قرارگاه نشستیم برای چایی و در بیرون باران شروع شد ...

 

 

باران قطع شده بود که پائین آمدیم ، البته باد هر از گاهی قطراتی با خود می آورد ، حوالی ساعت 9 در خانه بودم و سفره شام باز بود ، سوپی خوردیم و بانو خبر داد که مرا برای چایی جایی خواهد برد ؛ از قرار معلوم مادرم را هم همان جا برده بود ... بعد از شام دوباره لباس عوض کرده و راهی بیرون شدیم ، باران هم می زد و چقدر هم شیرین می بارید ... در قسمتی از پارک شاهگلی تبریز ، یک خیمه بزرگ زده بودند که موکب متعلق به خدام امام رضا (ع) بود و عصرها ، هر روز از ساعت 17-22 چایی می دادند ... این قسمت ماجرا بیش از همه چسبید ، دلم خیلی هوایی مشهدالرضا شده بود ولی نه پاداشتم و نه همپا ... مشهد خودش آمده بود کنارم ؛ دقیقا بدون تعارف همین حس را داشتم ...

 

 

چند قدم اینطرف تر ، استخر و عمارت شاهگلی زیر باران بود ... مطمئنا او هم از این همسایگی با خیمه امام رضا (ع) خوشحال بود .

 


امروز خدا روز خوبی برایم رقم زد ...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سلام پنج‌شنبه 18 اردیبهشت 1404 ساعت 09:58

با درود
خرید مخصوصا بادمجان دلمه ای
من هم بادمجان خور نیستم
شاید علتش برگردد به ایام کودکی
که بورانی بادمجان مادر درست کرده بود با ماست
من کودک زیر هفت ساله هنگام خوردن دست و پا و صورتم ماستی شد و زن عمویش خدا بیامرزم گفت خودت را تو ظرف ماست می انداختی اینطوری نمی شدی
مثالی برای بادمجانهای های دور قاب چی هست
که معنی و کار بردش را ندانستم
ماشاالله به انرژی شما
با همه ی خستگی از کوه اون چای خوردن واقعا حوصله می خواست
بالاخره دعوت از امام رضا بوده
نمیشد رد کرد

سلام
یا باید روز را ساخت که عمدتا خارج غز توان شده است ، یا باید روز ساخته شده را زندگی کرد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد