یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

دیوار گیت !!

 

تاریخ را هرکسی(!؟)  ، هرجور دوست داشت (!؟) می تواند بنویسد ، ولی این گذشت زمان است که خواننده ها را نسبت به حقایق موجود و نادرستی های نگاشته شده ، مجاب می کند !!؟

 

ادامه مطلب ...

الدعا یرد القضا!؟

 

بعضی از خواننده ها لطف دارند و گاه بشوخی و گاه به جدی ، مطالبی که در زمینه فوتبال گفته می شود را جوری برداشت می کنند که انگار من دوست ندارم تیم ملی بازی را ببرد و یا قلعه نوعی جای مرا گرفته است !؟

  

ادامه مطلب ...

فوتبال به وقت اروپا !؟

 

دیروز بازی کره با استرالیا را تماشا کردم ، بازی خوبی بود ولی استرس نداشت ؛ حداقل برای بیننده !؟ مربی که باید استرس داشته باشد ؛ اصلا پول می گیرد برای همین استرس داشتن خودش و استرس پاس کردن از تیم اش !! بازیکنان هم استرس نداشتند ...

  

ادامه مطلب ...

لادن اتفاقی نیست !؟


صدای آب می آید ، مگر در نهر تنهایی چه می شویند ؟

لباس لحظه ها پاک است
میان آفتاب هشتم دی ماه
طنین برف نخ های تماشا چکه های وقت
طراوت روی آجرهاست روی استخوان روز

چه میخواهیم ؟
بخار فصل گرد واژه های ماست
دهان گلخانه فکر است
سفرهایی ترا در کوچه هاشان خواب می بینند
ترا در قریه های دور مرغانی به هم تبریک می گویند

چرا مردم نمی دانند
که لادن اتفاقی نیست
نمی دانند در چشمان دم جنبانک امروز برق آبهای شط دیروزاست ؟

چرا مردم نمی دانند
که در گل های ناممکن هوا سرد است؟


(سهراب سپهری)

 

یاد ایام ...

 

خیلی سال پیش ، مثلا سی و پنج سال پیش که نوجوانی بیش نبودیم ، بهمراه پسرخاله ام می رفتیم فوتبال گل بزرگ ، آنهم در زمین های خاکی که اغلب در حاشیه شهر بودند و رفتن و آمدن تا آنها ، خودش یک برنامه مجزا بود !؟ درست است که در خانه ما ورزش اصلا تعریف مقبولی نداشت ولی بهترین بهانه برای اهل خانه دور بودن مسیر این میدان ها بود !!

  

ادامه مطلب ...