یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

نورائیات !!

 

نورا خانیم جدیدا  توی ماشین از ترانه معروف هایده برداشت کرده است و موقع سلام دادن به کسی می گوید : " سلام من به تو ...  "

  

 

امروز ظهر رفته بودم یک دوش بگیرم و طبق معمول (!) یادم رفته بود و حوله کمی آن طرف تر مانده بود و موقع بیرون آمدن صدایش زدم !! مشغول تماشای کارتون بود و وقتی مامانش به او گفت که بابا دارد صدایت می زند ... جواب داد : " بابا هست ... می خواهد که بروم حوله اش را بدهم !! "بیرون آمدنی به مامانش گفتم : " به جای یک بله گفتن !! دارد تا انتهای داستان را تعریف می کند ! "

 

نوراخانیم  خواست که برایش بستنی بخرم و طبق معمول نمی شود مقابلش زیاد ایستاد و بنوعی حرفش را به کرسی می نشاند !! کمی نشانه های سرماخوردگی داشت و مامانش هم شدیدا تاکید داشت که نخرم !! اصولا وقتی بچه با مادرش ( و گاهی بالعکس ! ) به مشکل بربخورد ، می رود سراغ گرینه دوم که پدر باشد ... چندبار گفت و بنوعی پیچاندم و بالاخره گیر انداخت و قرار شد موقع بیرون رفتن از خانه برایش بستنی بخرم !! وارد سوپری محله شدیم و داشت قفسه های دیگر را تماشا می کرد و بقول خودش دنبال قاقا می گشت !! گفتم : " تو مگر بستنی نمی خواستی ؟ " دست هایش را به کمرش زد و خیلی امرانه گفت : " بابا ... بستنی برای کسی که سرما خورده اصلا هم خوب نیست !! " سوپری هم این وسط حرف او را تائید کرد و من تازه فهمیدم وقتی میگفت : " من مرد تنهای شبم !! " از کجا خورده بود !؟!؟

 

دیروز صبح چند ساعتی دنبال کارهایم رفته بودم و نیم ساعت یکبار زنگ می زد و تبریک تولد می گفت ...

 

نظرات 2 + ارسال نظر
نگین یکشنبه 17 مهر 1401 ساعت 14:13 http://www.parisima.blogfa.com

سلام

1- عنوان این پست حال خوب کنه!

2- کلا دهه نودی ها معروفند به حاضر جوابی. خاصه که دادو زاده هم باشه

3- شما حوله رو فراموش میکنید، همسر جان بنده دمپایی های روفرشی!

4- تبریک بابت تولدتون. امیدوارم عمر طولانی و با عزت داشته باشین و سایه تون بالا سر عزیزان

5- این مسئله هیچ ربطی به بنده نداره! فقط از سر کنجکاوی با نورا گلی فارسی حرف میزنید یا ترکی؟ در پاسخ دادن یا ندادن مختارید!

سلام
ممنون از شما ...
نوراخانیم از نونهالی با کارتون های انگلیسی که من برایش دانلود کرده بودم شروع به حرف زدن کرد ، البته با مادرش مستقیم انگلیسی حرف می زد و با من هم بصورت تیکه پرانی !! و در کل همه اینجا ترکی حرف می زنند مگر کسانیکه از روستاهای دورتر آمده باشند (!) که سعی می کنند لهجه غلیظ زبان ترکی شان را بپوشانند ... گهگاه که دخترعمویش از تهران آمده بود از او فارسی می شنید و اتفاقا دخترعمویش که ترکی می فهمد و فارسی حرف می زند با نورا ترکی حرف می زند !! تلویزیون هم که نداریم ببیند و این روزها کم کم در مهد کلمات فارسی یاد می گیرد ... خلاصه اینکه یادگیری فارسی اش بصورت شنیداری هست !! انگلیسی اش بصورت دیداری و شنیداری !! ترکی اش هم که شنیداری و دیداری و بویایی و لامسه و چشایی !!

نگین یکشنبه 17 مهر 1401 ساعت 14:16 http://www.parisima.blogfa.com

اینو هم دلم نیومد ننویسم!
در مورد نیم ساعت به نیم ساعت زنگ زدن نورا جان و تبریک گفتنش.

اگرچه من بشدت معتقدم که فرزند، دختر و پسر نداره و کلا فرزند میوه زندگی و هدیه خداست. ولی اینو جایی خوندم خوشم اومد:

وقتی خدا زنی را دوست دارد به او فرزند میدهد، اما وقتی خدا عاشق زنی باشد به او فرزند "دختر" میدهد ..

خدا حفظش کنه همشهری کوچولوی منو

در منطقه و شهر و کشور ما متاسفانه نگاه خیلی ها به فرزند و جنسیتش خیلی دردآور می باشد ، در خیلی جاها برای اینکه اقدام به سقط جنین نشود (!) در سونوگرافی مادران باردار ، جنسیت نوزاد را با بهانه های مختلف نمی گویند !! ... خوشبختانه ما در تربیتی رشد کرده ایم که اصلا چنین دیدگاههای غلطی نبود ...
در مورد دختر در فرهنگ ما تاکیدات و توصیفات زیادی آمده است ولی مردم چیزی که دوست دارند را از دین برمی دارند و بقیه را هدر می دهند !! مثلا می گویند از انسان در مورد پسرش سوال می شود ولی در مورد دخترش سوال نمی شود و این یعنی نعمت بلاعوض !! تازه اینکه دختر شامل باقیات صالحات می شود ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد