یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

شهری پر از مهمان ...

 

این روزها وقتی در سطح شهر گردش می کنیم و یا یک جا می ایستیم (!) با خیل انبوهی از مسافران داخلی و خارجی روبرو هستیم که گاه هدفمند ( بهمراه تورگردان هایشان و با برنامه !! ) و گاه بی هدف و آواره ( که از خستگی و راه رفتنشان و شکایتِ دار و دسته شان معلوم است !! ) روبرو می شویم ...

  

ادامه مطلب ...

مثلا بزرگداشت یک ادیب !!

 

آدم ها دو دسته هستند ، البته دسته دسته هستند و این نمونه هم یکی از هزاران دو دسته که ارسطو توی پستوی اندیشه هایش (!)  توی دهان مردم گذاشته است ...

 

ادامه مطلب ...

نیم روزی در بانک ...

 

امروز چکی داشتم که بهتر بود نقدش می کردم ... این روزها با اینکه اوضاع چک کمی بهتر شده است !! ولی خیلی ها هنوز توی فاز قدیم هستند و برای روزی که چک دارند در بانک پول می گذارند و اگر چکی که برای امروز بود را برنداری و فردا بروی شاید چک دیگری آمده باشد و رفته باشد و صاحب حساب دوست نداشته باشد در چک آن روز پولی باشد و شما باید حرص و جوش کله خرابی صاحب حساب را بخورید !!

  

ادامه مطلب ...

اندکی صبر ...

 

دل داشتیم دادیم ، جان بود عرضه کردیم

چیزی که یار خواهد صبر است و ما نداریم

  

ادامه مطلب ...