یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

روز نوشت ...

 

امروز بعد از خیلی روز ، اولین هواپیمای مسافربری را در آسمان رویت کردم ... انگار هواپیما هم چیزی مانند ابر است و باید باشد! دیروز رفته بودیم یکی از روستاهای شهرستان مرند ، دعوت بودیم  به باغ و آلبالوچینی !

 

پای چپم اذیت می کند و چند وقتی است که هر از گاهی درد دارد ، تیر می کشد !! می گویند سیاتیک است ، خودم را به کوچه علی چپ می زنم ولی می دانم که چیزی جز سیاتیک نیست ... هرگاه بار نسبت سنگینی روی دستانم هست ، یکی دو روز این دردها را با خودم دارم ... چند روز پیش کمی خرید برای خانه مادر داشتم و همینطور که می آمدم خرید می کردم و یهو یادم افتاد که زیاد شدند !! تا به خانه برسم ، خیلی اذیت شدم ، این روزها هوا تابستانی است ولی به لطف بادهایی که گاه خطرناک می شوند ( باد تابستانی وقتی شدید می وزد ، شائبه ی پیش آمدن زلزله تقویت می شود !؟ ) ، سایه ها طعم اوایل بهار می دهند و البته شبها ، گاه مزه پائیز می دهند و باید پنجره ها را بست !

زیاد نشستن و زیاد راه رفتن باعث می شود درد پایم زیادتر شود ... مخصوصا وقتی توی ماشین می نشینم ! ... دیروز رفتیم و مادر هم همراه ما بود و البته وسط ظهر بود که راه افتادیم ... ناهار در تبریز پخته شده بود ؛ متبرکاً (؟!) و می رفت تا در باغ خورده شود ! 

کله جوش !؟ کله جوش ساده ترین غذایی ست که در همه جای خاورمیانه خورده می شود و شاید در خاور دور و نزدیک هم !؟ بیس کله جوش ، پیاز تفت داده شده است و بعد از آن هر چی اضافه بشود ، به لطف و کرم آشپز ربط دارد ... برخی جاها نعناع و کشک زده می شود، با شیر هم درست می شود ، گاهی از حبوبات هم چیزی به آن اضافه می شود و ... هر چیزی می توان به آن افزود و البته موارد مشابهی هم دارد که در رده ی شورباها قرار می گیرند !!

من پیاز پخته نمی خورم و برای همین از راسته شورباها و کله جوش ها معاف هستم ... برای من قورمه سبزی تدارک دیده بودند و البته برخی ها هم بودند که از هر چیزی خوردند ، هم از کله جوش و هم از قورمه سبزی و هم از عدس پلوئی که بیشتر پیازداغ پلو بود و عدسش هم حضوری تزئینی داشت !؟ رفتنی ما سه ماشین بودیم و در آنجا ، دو برابر ما هم اضافه شدند و یک باغ آدم بودیم ... زیر درختان میوه بساط پهن کردیم و هر کسی در جایی مشغول بود ... 

نوراخانیم هم دوربین درآورده بود و یک جایی تله درست کرده بود و منتظر شکار بود و بعد بچه های دیگر را هم آورده بود و به یکی دوربین را سپرده بود تا بصورت مداوم از محل تله فیلم بگیرد ( نشنال جغرافی شده بود ! ) کمی زیر درختان قدم زدم و از چشم انداز قله علی علمدار در میان باغ عکسهایی گرفتم ... 




قله علی علمدار به خاطر مقبره ای که در بالای آن هست ، مورد احترام روستاهای محل و مخصوصا گوران ها می باشد ... گوران ها دسته ای از اهل حق هستند که بیشترین تمرکزشان در دو شهر ایلخچی و خامنه می باشد و در کل منطقه آذربایجان هم دسته های مختلفی از آنها زندگی می کنند !؟

ذکر خیری هم جنگ 12روزه شد ، طبق ادعای آنها ، یک عالمه نیروی نظامی به منطقه ریخته بود برای جستجوی لاشه جنگنده ساقط شده ولی در این قسمت فقط یک پهپاد سقوط کرده پیدا کرده بودند و به گفته سایر روستایی ها لاشه جنگنده در حوالی شهرستان تسوج افتاده بود ... و یک سری حرفهای وقت پر کن که سه ساعتش اندازه یک صلوات خیر نداشت !!؟

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سلام یکشنبه 22 تیر 1404 ساعت 14:34

با درود
فکر کنم فرودگاه تبریز هنوز فعال نشده است
اون پرواز حتما عبوری بوده است
شرکت ها که دوماه هست حقوق پرسنل را نداده اند
چه صحرای زیبایی حتما خنک هم بوده است
سرگرمی مردان همین بحث جنگ و دفاع است
تفاسیر سیاسی همه بر این اعتقاد اند جنگ زمینی به زودی از سه طرف شرق و غرب و شمال شروع خواهد شد
باید کمر بند ها را این بار حسابی محکم بست

سلام
از قرار معلوم راه افتاده ولی هنوز فعالیت روزمره را ندارد ...
عادت ناپسند شرکت ها همین است ، صد سال سود بکنند مال خودشان هست یک ماه ضرر بکنند سهم کارگر است !؟
جنگ زمینی نامحتمل است و یا خیلی ضعیف ، همسایه قابلی نداریم !!!؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد