معادلات جهانی

معادلات جهانی پر از مجهولات پیش بینی نشده است !؟ ۱۵ ماه اسرائیل ، تا بن دندان  مسلح شده با پشتیبانی کامل هم پیمانان ، از پس غزه ی بی سلاح نیامد ولی در عرض چند روز سوریه ی به ظاهر مطمئن ، سقوط کرد !؟

اولی که مقاومت کرد را پای ایران نوشتند و دومی که سقوط کرد را بازهم پای ایران نوشتند !؟

این روزها حرف از آتش بس در غزه است ، وقتی یکی که ادعا دارد و قدرت هم دارد و پا پیش می گذارد برای آتش بس (!؟) یعنی از درون فروریخته است ... آن وقت غزه ای که پنجاه هزار و شاید هم صدهزار کشته داده است ( آن هم از نوع شهید مظلوم !) به جای گله و شکایت ، بساط جشن پیروزی از نوع مقاومت راه انداخته است !؟ و دارد به آهنگ  « ما رایت الا جمیلا » می خواند و می رقصد !؟

###

خیلی سال پیش ، اوایل انقلاب ، یکی از روحانیان تقریبا بیسواد و در حد روضه زنانه را قاضی کرده بودند ؛ در سالهای پر التهاب ۶۰ - ۶۱ و او هم خوشش می آمد که چپ و راست حاج آقا صدایش می کنند !؟ و بیخبر از بازی های دنیا ، به چند روباه اعتماد کامل داشت !؟ و هر کاغذی که آنها جلویش می گذاشتند ، امضا می زد و انگشت هم اضافه می کرد تا معتبرتر بشود ...

روزی برای افطار در جایی مهمان بودیم و چون ایشان هم همسایه دیوار به دیوار بودند ، قدم رنجه کرده و آمده بود و با هیکل لاغر مردنی اش جای دو نفر را گرفته بود و موقع نشستن یک‌کلت بیرون آورد و به خنده گفت :« خاصیت زمین نشستن این است که آدم را غیرمسلح می کند !؟ » بعد از جمع کردن سفره ، از هر دری حرف زدند و ما هم نوجوان و مودب و سرتاپا گوش و البته چهارچشمی در تماشای کلت آقای قاضی !؟ ( خب .. ندیده بودیم  ! )

از کار زیاد و دقتی که باید می کرد و خستگی و ... حرف زیاد زد و انگار می خواست سهم بیشتری از احترام برای خود کسب بکند ... جمع هم اکثرا بازاری و متمول و مذهبی بودند و کمی تا قسمتی مورب با انقلاب ( اصولا تبریز با مرگ مشکوک آیت الله شریعتمداری ، خط قلبی اش با انقلاب را جدا کرد ... و دولت بیشتر روی کلمه آذربایجان و شهرهای اطراف سرمایه گذاری کرد !؟) خلاصه اینکه یک مجلس بود و یک قاضی از خود راضی !؟ پیرمردی که همسایه ایشان بود و با او شوخی هم داشت گفت :« قاضی خوب باشد یا بد ، کسی از مردنش داغدار نمی شود !؟ من تهران بودم که احمد کسروی را در کاخ دادگستری ، سلاخی کردند و قاتل را دو روز بعد بخشیدند و آزاد کردند !! خدمت کسروی به پهلوی ها آنقدر زیاد بود که باید برای قدردانی ، بزرگترین مجسمه کشور ، مجسمه کسروی می شد !؟ ولی به قاتلش تو هم نگفتند ... » 

من چند سال بعد تاریخ مشروطه کسروی را خواندم و حق دادم به آن پیرمرد که هیچوقت نشناختم و ندیدمش ... هر دو شاه پهلوی ، باندازه کسروی با روحانیان شاخ در شاخ نشدند !!؟

دیروز خبر رسید که آبدارچی مسلح (!؟) در کاخ دادگستری ، دو قاضی تقریبا رده بالا را ترور کرده و خود را نیز کشته است ...

توی بازار یکی به طعنه این جریان را روایت می کرد و انگار من بازنشسته ی قوه قضائیه بوده باشم !؟ گفتم :« قاضی ها را ول کن ... از مردن قاضی کسی ناراحت نمی شود !؟ مهمتر این است که آبدارچی از کجا سلاح تهیه کرده است !؟ و به داخل برده است !؟ اگر سلاح سرقتی و متعلق به محافظین نبوده باشد ، داستان حساس تر هم خواهد شد ...»