کم کم عادت می کنیم ...

درست مصرف کردن خیلی خوب است !؟ در همه زمینه ها... حتی آدم محبتش را هم باندازه و به جا استفاده بکند ، انرژی هم که جای خود دارد و مهمتر از انرژی وقت است و مخصوصا که اوقات عموم مردم در میان باشد و وقت یکی را از جیب او صرف و هدر بدهیم !؟

روزهای کمی دورتر که هر کمبودی را می شد با جنگ سرپوش گذاشت (!) ما دائما قطعی برق داشتیم و اصلا نمی دانستیم که چرا !؟ شاید هم نیروگاهها و مراکز تولید برق در خطر بودند و آسیب می دیدند !؟ ولی کسی چیزی نمی گفت و زیاده نمی خواست ... بعد از اتمام جنگ ما کم کم شدیم حرف اول منطقه و قدرت نمونه و راه افتادیم و رسیدیم به جایی که مثلا به یک اجلاس مهم بعنوان مهمان دعوتمان می کردند و می رفتیم پشت تریبون و انگار میزبان بودیم و برای آن اجلاس خط مشی تعریف می کردیم که اگر چنان کنید کرامت انسانی چنان می شود و اگر چنین کنید چنین می شود !!؟ و در همین پیشرفت ها که هر سال در چند مورد می رفتیم جزو کشورهای ده تای بالای جدول و هی هورا می کشیدیم و به به می گفتیم ... زیرساخت های اصلی ما بدلیل بدمدیریتی ها ، هر روز عقب می نشست و ما مست پیشروی در دانش بنیان ها بودیم ... البته که تولید انرژی جزو دانش محسوب نمی شود !؟ و بمرور زمان رفاه داشت بالا می رفت ، خانه هایی که حسرت به دل پنکه بودند حالا به لطف شهر فرش و شهر لوازم خانگی و هزاران تبلیغ دیگر ، با خرید های متنوع و البته غالبا بدرد نخور و فریبنده (!) مصرف انرژی معمولی شان چند برابر شده بود و دولت ها به سهمی که می بردندقانع نبودند و هی آتش تبلیغات و عدم رسیدگی به زیرساخت ها را ادامه می دادند و حالا بعد از اینکه چهل سال از جنگ گذشته است ، وقتی برق ها می روند و البته با برنامه و مرتب می روند (!) دیگر نمی توانیم آن را گردن آمریکا بیاندازیم (!؟) یا گردن جنگ بیاندازیم (!؟) حالا یک گردن کلفتی بنام قاچاق پیدا شده است که معلوم نیست کیست ،  ولی سایز گردنش نشان می دهد که از طبقه مردم عادی و دهک های یک تا نهم نیست (!؟) این گردن کلفت ها مثل تپه ماهور های کنار جاده نیستند که دیده نشوند ، مانند قله دماوند هم از اصفهان قابل رویت هستند و هم از بابل و آمل !! حالا چرا رئیس جمهور شایسته پرور نتوانسته در پنج ماه گذشته ، لوله ی قاچاق بنزین را پیدا بکند ، جای شک دارد !؟ ( آنهم 20 - 30 میلیون لیتر در روز ! )

از صبح تا شب در تلویزیون ، از اخبار سراسری گرفته تا برنامه های شبکه 4 که مختص دانایان است و برنامه کودک و سایر شبکه ها (!) همه از کم کردن دو درجه و استفاده بهینه و پوسیدن لباس اضافی و ... حرف می زنند !؟ برق و آب و انرژی ، در هر صورتش ، شده مسئله اول کشور و کار به خواه شو التماس کشیده است ... دوستان اروپانشین همیشه تعریف می کنند که هزینه های انرژی خیلی بالاست ولی الحق و والانصاف این را هم می گویند که استانداردها هم باندازه کافی بالاست !؟ درست است که ایرانی های عموما نخبه که به خارج از کشور فرار می کنند (!) ، برای معالجات سرپایی و انواع بستری ها ، به ایران برمیگردند ولی این نشانه درجه چندم بودن اکثر اتباع بیگانه در کشورهای بیگانه می باشد و تاکنون یک آلمانی برای دندانپزشکی به ایران نیامده است !؟ ولی بی نظمی و بی درو  پیکری در ایران و مدیریت غلط ، چیزی ست که همه می دانند و خیلی ها از آن استفاده می کنند و خیلی ها را به تجاوز به حقوق عمومی و حقوق دیگران عادت داده است ...

حالا کار دولت شده است دادن برنامه قطعی برای برق و در ادامه آب و گاز هم خواهد آمد ... دراین شرایط وفق دادن خود با برنامه های کیلوئی قطع برق که اتفاقا بی نظمی هایی هم دارد (!) خیلی سخت است و هر انسانی از خود می پرسد ، چرا !؟ و طبیب جمهور به جای جواب دادن به سوالات مردم ، در ابتدای عرایض خود می پرسد ، چرا !؟ شاید انتظار دارد مردم بگویند که اشکال از کجاست !؟