یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

زندگی در هفته ای که گذشت ...

 

آن شب که باد می وزید ، از نوع شدیدش !! پنجشنبه بود به افق اواخر دی ماه !! و فردای آن شب هولناک و پر سر و صدا ... ما راهی مهاباد شدیم برای خرید  ... خانم دوستم شنیده بود که هواشناسی اعلام کرده ویکند پر باران و پر برفی خواهیم داشت و ما یا عینک آفتابی داشتیم و یا در آسمان ستاره می شمردیم !!

   

به هیچ چیز دنیا نباید اعتماد کرد !! حتی اگر چند ماه پیش بینی ها درست از آب دربیاید !! حالا اگر یکی با این پیش بینی ها رفته و در بورس سرمایه گذاری کرده و دولت تدبیر سرش کلاه گذاشته باید دو تا به سر خودش بزند و یک فریاد سر دولت !!! چرا که قدیمی ها گفته اند : " وقتی اسب میخ اش را ( که با آن او را به زمین بسته اند ! ) از زمین بیرون می کشد و رم می کند ، میخ دو تا به اسب می خورد و یکبار به زمین !! " هیچ بلانسبتی هم ندارد و می شود کلیه کلمات را در جزئی ترین حالت هم موشکافی و ام آی آر کرد !! 


دولت تدبیر که در آغاز کارش ( و کمی زودتر ! ) با سه برابر کردن دلار (!) آن را گردن دولت نهم و دهم انداخته بود و مرحوم پلاسکو و فرزندان معنوی اش سنگ تمام گذاشته بودند (!) این بار قیمت دلار را بالا بردند و کارخانه های مستهلک و روی دست ِ دولت مانده را به چند برابر قیمت در بورس فروختند (!) و حالا برای درست کردن وجهه خود مشغول پائین آوردن دلار هستند !!!


داستان ملت و دولت ما ، مثل داستان آدم طمعکا رو آدم دروغگو شده است !! دولت دروغ میگوید و ملت طمعکار را سرکیسه می کند !!!

 

خلاصه اینکه رفتیم مهاباد ... بازار پر بود از جنس و قیمت ها هم خیلی براه بودند !! فقط جیب ما کفاف خواسته های دلمان را نمی داد !! باباطاهر اگر زنده بود این بار خنجر را به دل می زد تا جیب گردد آزاد !!!

 

تقریبا 90 درصد خرید ها برای نوراخانیم بود که در خانه و پیش مادربانو مانده بود !! کمی هم بالدیزخانیم ( خواهربانو! ) خرید فرمودند و یکی دو قلم هم بنده همینجوری !! فرصت نشد تا نصف بازار را قدم گردانی بکنیم و ماند برای نوبت بعد که ایشالا بزودی محقق بشود !! روی هم رفته خوب بود و بدلیل تاخیر یک هفته ای در درج پست ، ریزه کاری را از یاد برده ایم !! عکاسی های طلوع آفتاب و مسیر جالب بودند!

 

 

 

 

و چهارشنبه ی گذشته یک بسته ی عجیب بدستم رسید !! دوستی زنگ زد و دو فقره بسته آورد برای من و نوراخانیم !! بسته ی نوراخانیم حاوی دو فقره مداد و پاک کن و تراش بود و یک برگ برای رنگ آمیزی و ایضا یک جعبه مداد شمعی با مناسبت دهه فاطمیه !! و امما بسته ی ما شامل دو فقره استکان و نعلبکی بود و چای کیسه ای !! و مهمان مجازی بودیم برای مجلس عزای دهه فاطمیه !! خیلی  حال داد و مجبورا یک دعای باحال نثارشان کردیم !!

 

 

 


چند روز پیش باتفاق آقای فوتورافچی یک مراسم قدم زنی در شاهگلی داشتیم و همینجوری از  استخر یخ زده و عمارت در دست تعمیرش چند تا عکس گرفتم برای وبلاگ !!

 

 

 

 

امروز رفته بودیم بازار تبریز ... باتفاق نوراخانیم و مادرش !! یک کار بانکی من داشتم و یک خرید بانو !! زیاد در بازار نماندیم ... وسط بازار گاری نفتی را دیدم و خوش بحال شدم و رفتم به سی - چهل سال پیش !! یک عکس من باب نوستالوژی گرفتم بیادگار !!

 

 

ایشالا که تا قسمتی ، جبران تاخیر کرده باشد !!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین دوشنبه 13 بهمن 1399 ساعت 21:11

سلام

آخی گاری نفتی .. همون روزها با همه سختی هاش حالمون بهتر از الان بود .. نبود؟

خریدها مبارک باشه
دلم گناوه و قشم بی کرونا میخواد

این بسته های هدیه هم جالب بودن و مبتکرانه..

سلام
این روزها مردم آرامش می فروشندتا آسایش بخرند ... خدا را شکر که ما نکته ی نهفته در داستان " شاه میداس " را درک کرده بودیم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد