یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

فاصله اجتماعی !!

 

اصولا فاصله  اجتماعی خیلی خوب است !!  حتی در موسیقی وقتی فاصله ها رعایت نشود ، نت ها در هم قاطی شده و سمفونی بلبشو اجرا می شود !!! همین چند جمله چقدر معرف جامعه ی امروزی و زندگی امروزی ماست !؟!؟

  

 

وقتی فاصله  اجتماعی رعایت نشود باعث می شود تا برخی قانون ها رعایت نشود !! و رعایت نشدن برخی قانون ها همیشه به نفع کسانیست که راه صدساله را یکشبه می روند !!


این روزها به کمک کرونا ، خیلی ها سرشان به کار و بار خودشان است و دارند دوران قرنطینه ی خود را می گذرانند !! هرچند در برخی جاها هنوز مشکلات بزرگتری وجود دارد !؟ مثلا در ایران هنوز معضلی بنام ترافیک جاده ای وجود دارد و بازگشت به خانه !! نیروهای ائتلاف عربستان دارد یمن را می زند !! اسرائیل دارد نوار غزه را می زند !! هند و پاکستان فعلا شاخ در شاخ حرف می زنند !! رئیس جمهور امریکا دارد برای ونزوئلا جائزه ی سر تعیین می کند !! و این مسایل هنوز به کرونا اجازه نداده تا خودی نشان بدهد و شاید هم حضور دارد و مردمان آن جاها فکر می کنند که دارند از زکام می میرند !!!

 

آمریکا در جذب کرونا از همه پیشی گرفته است و تعداد افراد مبتلایش دقیقه به دقیقه بالا می رود !! کشورهای اروپائی هم که دارند روی دست هم بلند می شوند !! فاجعه در ایتالیا زودتر رخ نموده است و اسپانیا و آلمان و انگلیس هم قاطی کرده اند !! در این میان خبر کرونایی شدن ملکه و ولیعهدش مهمترین بود و در ادامه کرونایی شدن مقامات ارشد انگلستان و برخی کشورهای اروپائی!! می توان به برخی از این ابتلاها مشکوک بود ولی بهرحال تعاملات اجتماعی و  سیاسی در دنیا به گونه ایست که هر اتفاقی می تواند رخ بدهد و فعلا هم که دارد رخ می دهد ...


وقتی اتفاقی رخ می دهد طبیعیست که عده ای خوشحال می شوند و عده ای ناراحت می شوند و این نه به خودِ اتفاق که به حواشی خود آدمها ربط دارد !! مثلا من وقتی بشنوم که فلان عضو شورای شهرمان بر اثر کرونا فوت کرده است و حتی دو تا از این نماینده های منتخب مجلس (!) ، شاید به رویم نیاورم ولی در باطن چند تا بشکن می زنم !! یا اگر فلان وزیر اسبق و یا کسانی از این وزرای فعلی رخت سفر ببندد مطمئنا خوشحالی ام را بروز می دهم !! یا مثلا بگویند که بوریس جانسون انگلستان بر اثر کرونا فوت کرده است ، یک یاسین برایش می خوانم ( و شوخی نمی کنم ! ) تا بداند که چقدر بدردش می خورد و تاسف بخورد از بابت اوقاتی که صرف یاسین خواندن نکرده است و به تاسفاتش افزوده بشود!!! برای ملکه انگلستان هم که آفتابش در حال غروب است ، مرگی چنین ماندگار آرزو می کنم که مثل همه ی رعیت هایش ناعلاج و درمانده از دنیا برود و شکوه یک تشییع جنازه را که در آن سران خیلی از کشورها حضور داشته باشند و البته عده ای در ایران هم دلشان آنجا باشد را به دل بازماندگانش بگذارد!! شاید برخی فکر کنند که این حس خوبی نیست که یکی داشته باشد و می توانند سعی بکنند تا خودشان نداشته باشند (!) و شاید برخی هم باشند که از سر دلسوزی بخواهند مرا به یک روانپزشک ( روانشناس !) معرفی  بکنند برای مشاوره !!! و من نیز می دانم که حس خوبی نیست ولی وقتی وجود دارد نباید آن را انکار و سرکوب کرد !!!

 

امروز رفتم تا سر میدان و برای نوراخانیم شیرخشک و و یتامین گرفتم !! می توان شاکر بود برای اینکه هنوز می شود تهیه کرد !! می توان شاکی بود که چرا باید اینهمه گران خرید !! اینکه چه کسی انگشت اتهام را به سوی چه کسی نشانه برود ، حق طبیعی اوست ولی اینکه نظرات مخالف را چگونه باید تحمل کردن برمیگردد به همان داستان رعایت فاصله اجتماعی !!!!


امروزه کسانی که از دموکراسی حرف می زنند و شعار می دهند بیشتر از هر کسی نیاز دارند تا فاصله ی اجتماعی را رعایت کنند !! و البته کسی که دو ساعت مطالعه ی خوب در زمینه فلسفه و دموکراسی داشته باشد می داند که دموکراسیِ منظور نظر سیاسیون با ذاتِ دموکراسی تفاوت فاحشی دارد !! در تعریف حکام و سیاسیون ، دموکراسی به حالتی می گویند که از قبل یک دست شده باشد والا تحمل مخالف برای هیچ رژیم و کسی راحت نیست و خاصه اینکه آدم مخالف چیزی باشد که اکثریت آن را دوست داشته باشند و این دموکراسی به ضرر منافع آدمی بوده باشد در این حالت توهین در بالادست می نشیند (!!) که کلا با روح دموکراسی سازگار نیست ... پس کسانی که دوست دارند در جامعه ای دموکرات زندگی بکنند باید بیشترین رعایت را در فاصله ی اجتماعی بجا بیاورند !!

 

در محل ما چند داروخانه وجود دارد ، به یکی رفتم و دیدم مراجعه کننده ها در بیرون ایستاده اند و یکی یکی دارند وارد می شوند و بیرون می آیند !! اینهم نشانه ی خوبی بود برای رعایت فاصله اجتماعی !! وقتی وارد شدم دیدم در پشت پیشخوانِ تنگی که دارند سه فقره بانو و دو فقره آقا مشغول کار هستند !! اینکه در چنین فاصله ی تنگی اجناس مختلف کار بکنند اصلا در حوزه ی بحث من نیست و کاری هم ندارم (!!!) ولی چیزی که جالب بود این بود که سه نفر بدون ماسک و با دستکش بودند و دو نفر با ماسک و دستکش !! شاید کنار هم کار کردن چنین افرادی در چنین وضعیتی نشانه دموکراسی باشد ولی برای رعایت همدیگر باید یک فاصله ای را رعایت می کردند ، مثلا بخاطر همدیگر هم که شده همه ماسک می زدند مطمئنا در پشت پیشخوان مرتبا ارتباطات تنگاتنگی داشتند و وسایل را مشترکا دست به دست می کردند و باهم حرف می زدند !!!

 

تقریبا شهر را می توان تعطیل نامید ، بجز میوه فروشی ها و سوپری ها تقریبا همه جا تعطیل بود ... چند ابزار و مصالح فروشی هم باز بود !! و چند مغازه ی دیگر که زیاد نبودند ولی ازدحام مردم در ابزارفروشی ها برایم تعجب برانگیز بود !! انگار از سر بیکاری مردم به فکر مشغول شدن در داخل ساختمان ها افتاده اند !! یکی دو جمع هم دیدم که متاسفانه اصلا اهل رعایت بودند و تیپ شان هم طوری بود که شاید با باتوم پلیس می شد به آنها رعایت را یاد داد !! یک آقا  خانم و دو بچه که با کمترین پوشش و ملاحظه از ماشین پیاده شدند و حمله بردند به یک لوازم التحریر فروشی که بسته بود و بچه ها صورتشان را چسبانده بودند به شیشه تا ببینند پشت در بسته کسی هست یا نه!!! و بعد مادرشان آمد و دستگیره را چنان فشار داد که مطمئن بشود حتما بسته است و بعد پدرشان هم آمد !! حرف و حرکتی که نشان دهنده یک رعایت جزئی باشد وجود نداشت و واقعا یک حالت نگران کننده بود ، اینهمه بی توجهی!!

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد