یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

زندگی هنوز زیباست ...

 

برق می رود ، مهم نیست ، آب هم می رود ، آن هم مهم نیست ، با رفتن برق اینترنت هم به مشکل برمی خورد ، آن هم مهم نیست !؟ البته اگر نروند بهتر است ... 

 

مردم به مشکل می خورند ، زیاد مهم نیست ! مردم دراین سالها باید یاد می گرفتند که چگونه به مشکل نخورند !؟ از سر به هوایی خودشان هست !! باید در برنامه زندگی ، در هر دقیقه اش جایی برای مشکلات لحاظ شود!؟ به قول سهراب سپهری عزیز:

همیشه با نفس تازه راه باید رفت.

و فوت باید کرد. 

که پاک پاک شود صورت طلایی مرگ

صورت طلایی مرگ همان مشکلاتی هست که اگر دقت نکنیم ما را در خود می پیچید !؟ چه فرقی می کند که مقصر چه کسی باشد ، حالا دو هفته از حادثه بندر عباس گذشت ، آنهایی که تسلیت گفتند و بهانه یافتند تا به مخالفان خود بپرند ، پریدند و سرد شدند و دنبال دلخوشی های روزمره شان رفتند !؟ نه وزیری توبیخ شد و نه معاونتی مورد اَخم و تَخم واقع شد ، حالا اگر زمانهای دورتر بود حداقل چهل نفر گردن زده شده بود !؟ یعنی در این دو هفته گمرکات دارند درست رفتار می کنند ، یعنی جنس قاچاق دیگر نمی آید ، یعنی کارمندهای گمرک رشوه را تعطیل کردند و کارمند های دیگر ؟ ... مثلا کارمندهای اداره برق بدلیل اینهمه مشکلی که برای مردم ایجاد می شود ، مقداری از حقوق خود را نمی گیرند ! ... شاید اضافه کار هم می گیرند !؟ و کارمندان اداره آب و سایر اداراتی که خدماتشان معلق و تعطیل می شود !؟ یکی این نوشته را بخواند ممکن است خنده اش هم بگیرد !! ولی همان کسی که می خندد یکی از همین روزها برای دوستانش فیلمی می فرستد از عذرخواهی دسته جمعی مدیران برق در یکی از شهرهای ژاپن که برای یک تعطیلی، نیم ساعت در حالت رکوع بودند !! و مدیر ما می آید و می گوید که برای تابستان بادبزن تهیه کنید !! ( این مدیر و مسئول و رئیس و رئیس جمهور باید در حالت سجده از دنیا بروند ! )

امروز ظاهرا اینترنت داشتیم ولی در واقع نداشتیم ، نهایت قدرت ما یک لعن و نفرین است که به برجک باقیات و صالحات اموات بالادستی ها می فرستیم و واقعا چه بدبخت بودند که چنین فرزندانی پرورش دادند که برای چندرغاز حقوق بیشتر و چند مدت میز و مسئولیت ، برای آبا و اجداد خود چه هدیه های گرانبهایی تدارک می بینند !؟ و کمی بعد در خانه مادرم بودم و برق نداشتیم ، محله با محله فرق می کند ، در محله ما گاهی یک ساعت و نهایتا دو ساعت می رود ولی در محله مادرم گاهی تا چهار ساعت هم می رود ... بعضی جاها نمی رود و بعضی جاها اگر برود ، در آمار اداره برق لحاظ نمی شود ... یک سایتی هم گذاشته اند برای خبر رسانی که اصلا بالا نمی آید و شاید دوست ندارند که مردم برنامه را بدانند و قصدشان اذیت کردن است !؟ هیچ چیزی بعید نیست ...

ناهار را چراغ خاموش خوردیم و اتفاقا زیاد هم خوردم و بعد برق آمد ... کمی در تلویزیون والیبال دیدم ، باشگاههای آسیا بود و بازی بین تیم چینی با دو ستاره سالهای قبل از لهستان و تیم ژاپنی با چهره های معروفش ... این مسابقه هم باید در لیست شانسم نوشته می شد ، اکثرا در روزهای غیر پنجشنبه و جمعه ، حوالی ظهر ، مسابقات موتورسواری و اتوموبیل رانی میگذارند آنهم با جزئیات و گزارش زیر ذره بینی !؟ و بین دو گیم بازی یک چرت زدم و در گیم سوم بیدار شدم ، گیم اول و سوم را دیدم و گیم دوم را که برای تیم ژاپنی بود ، خواب بودم ! و حوالی ساعت 17 بود که از خانه خارج شدم و عزم پیاده روی و رفتن به کوه کردم ، به یکی دو نفر زنگ زدم و رد دادند !! خودم تنهایی رفتم و خیلی هم حال داد، تنها که می روم مجبور نیستم پشت سر یکی حرف بزنم و یا حرف بشنوم و در ضمن راحت می توانم پشت سر هر کسی که دلم خواست فکر بکنم !!؟

با چند نفر خوش و بش کردم و خیلی چسبید ، یکی دو نفر را هم دیدم و متاثر شدم ؛ زندگی مشترکشان را بهم زده اند و حالا با دوچرخه کوهستان در کوه رکاب می زنند با جمعی که شایسته ی شخصیت شان نیست ... یک بار به یکی شعری خواندم از حافظ که : " همایی چون تو عالیقدر حرص استخوان تا کی ؟ " و وقتی به استخوان رسیدم  به دوستانش اشاره کردم !؟ حالا هر وقت می بینم که با آنها می پلکد ، دست تکان می دهم و می گویم : " سلام هما ! "

هوا عالی بود و یکی دو تا عکس گرفتم و بعد رفتم پایگاه امداد و دوستان امداد کوهستان شیفت را دیدم و آنجا چایی خوردم و کمی خاطره گفتم ... موقع برگشتن آسمان پر از رعد و برق شده بود ولی حرمت نگهداشت و تا به پای ماشین برسم باران نگرفت !

 

 

چشم انداز قله دَند ...

 

نظرات 2 + ارسال نظر
حمید سه‌شنبه 23 اردیبهشت 1404 ساعت 01:11 https://t.me/havaeji

درود بر شما.
عکساتون خیلی قشنگ شده. به اسم خودتون گذاشتمشون کانال تلگرامم. خیلی قشنگ عکس میگیرید.

سلام

سلام پنج‌شنبه 25 اردیبهشت 1404 ساعت 10:32

با درود
وقتی همه فاسد هستند انتظار بر خورد با فاسد را نباید داشت
برق اینجا هم دارد یواش یواش برنامه ریزی می شود
یعنی قاعدتا نیم ساعت دیگر باید برق برود
سه روز پیش برق دو بار قطع شد و دست آخر هم ساعت ۹ شب دو باره قطع شد
که صدای مردم معترض از پنجره ها شنیده می شد که مرگ بر ...
اون بنده ی خدایی که بیگناه و سپر بلایی دولت های نادان شده
واقعا مردم باید یک مقدار آینده نگر باشند اینجا که به جاری باران خورشید می درخشد از پنل های خورشیدی چرا استفاده نمی شه
یک موتور برق شارژی هم خوبه همه داشته باشند

سلام
فرهنگ سازی را باید دولت بکند و از جیب خودش ، نه از جیب مردم ...
دولت ها مثل کارگر روزمزد شده اند ، تلاششان برای استفاده حداکثری از چهار سال و اگر شانس داشتند در هشت سال است !؟
بی نظمی و ناکارآمدی مدیریتی بیداد می کند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد