عجله کار شیطان است !

مردم ما ، مخصوصا دست اندرکاران ، خاصه دست اندرکاران تولید و تجارت (!) چون می بینند در ایران یکشبه می شود پولدار شد و سانتافه سوار شد و ... غالبا با توهم موفق بودن زندگی می کنند و وقتی یک اشتباه کوچک می کنند ، با کله به زمین می خورند ...

 

دوستم به یک سفر کاری رفته و من هر از گاهی یکی دو ساعتی در مغازه اش حاضر می شوم که موقع آمدن بار و یا ارسال سفارشات مشتری ها که شاگردش به انبار می رود ، مغازه تعطیل نشود !!

دیروز یکی از تولیدی های خیلی پرمدعا که غالبا فکر می کند خارجکی ها نان برندشان را می خورند و تولید داخلی از آنها عقب نیست و بلکه جلوتر هم هست تشریف داشت و یه وری نشسته بود و 360 درجه نظر می داد ... مخصوصا که می داند من بازنشسته ماشین سازی هستم و حرفهای گنده می زنم ، سعی می کند عقب نماند !! البته عمده اختلاف ما سر تیم های ماشین سازی و تراکتور سازی است و با چندین باختی که تراکتور داشت اصلا وارد موضوع فوتبال نمی شود (!) چون یک تبسم من ارزش صد تا فحش را برایش ایفا می کند ...

شاگرد دوستم از انبار زنگ زد و گفت : فلانی هنوز آنجاست و من گفتم : بعله تا بنزین هزار تومان نشود ، این رفتنی نیست !

چند دقیقه بعد شاگرد مغازه نفس زنان آمد و لنگه کفشی در دست داشت و گفت : این چندمین بار است که برای کفش های طرح آدیداس ، کف کنیتکس می گذارید !! مشتری می برد و بعد به ریش ما می خندد !! » تا دست بکار بشود ، من خیلی سریع یک عکس گرفتم ...

گفت :« اشتباه شده است ، توی کار می شود دیگر ... » گفتم : « توی کار شما می شود که مارک را از بازار مولوی می خرید و می چسبانید ... نه در کنیتکس این اتفاق می افتد و نه در آدیداس ... فرق صاحب برند با دزد برند در اینجا معلوم می شود ... »

البته در ایران به جای دست دزد باید گردن بازرس را بشکنند ، محال است که بازرس هر صنف نداند جنس و مارک تقلبی را کجا تولید و عرضه می کنند!؟ البته مردم ما هم از طعم مال خلاف و مال دزدی نمی توانند بگذرند ... 95 درصد مردم تا قبل از مکانیزه شدن امر تقسیم ارث و میراث ، حداقل تا 25 درصد در حق برادر ضعیف تر و تا 90 درصد حق خواهران خود کلاهبرداری می کردند !! ( حالا شاید شده 65 درصد!! ) و البته سر خاک بیشترین اشک را می ریزند !!

بیخود همه چیز را گردن دین می اندازند ، دین در ایران غریبتر از قبایل نیمه وحشی استرالیاست !!