یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

عصرانه های یک دادو ...

تقدیر برای عصرهای من این گونه نوشته است :

" از سر کار به خانه رفتی ، بیرون نرو !! اگر بیرون رفتی تا نصف شب به خانه برنگرد !! "

دیروز با تقدیر عصرانه ای مشکل داشتم ، هم باید بیرون می رفتم و هم باید خانه می رفتم !! خانه رفتم دلیل داشت و دلیل آن یک سطل ماستی بود که دستم بود ( کاش همه ی دلیل های آدمی اینقدر روشن و واضح باشند !! ) ... یکی از همکاران یک سطل ماست گوسفندی اعلا برایم آورده بود و من باید آن را خورده و نظر می دادم ؛

* کارشناس همه فن حریف بود دردسرش هم زیاد است !

* من تا همه ی نمونه را نخورم نظر نمی دهم !! ( بی دلیل نیست که اغلب کارشناسان با مشکل اضافه وزن مواجه هستند !! )


===


ماست را در خانه گذاشتم و با وجود چشمک هایی که تختخوابم به من می زد و بیخوابی شب قبل ، پا روی بالش نفسم گذاشته و زود از خانه بیرون رفتم ... اولین کارم گرفتن کتاب هایی بود که برای صحافی داده بودم ، همیشه اولین کار من مشخص است و کارهای بعدی را در طول مسیر برنامه ریزی می کنم؛ وارد صحافی که شدم ، همان آدم بداخلاق این بار بلند شد و کلی تحویل گرفت ... روی قفسه چند جلد کتاب خوشرنگ نشان می داد که نهایت سلیقه اش را بکار برده تا از مهلکه ی کرکری خوانی من بسلامت رد بشود !!



کتابها را گرفته و راه افتادم ...


===


به یکی از دوستان زنگ زدم ؛ از من خواسته بود هماهنگ کنم با به دیدن کارگاه و البته خود یک دوست دیگر برویم ... قرار ها را گذاشتیم و من قسمتی از مسیر را پیاده و بقیه را با ماشین تا سر قرارمان رفتم ، بعد از بیست دقیقه ای که سر قرار ایستاده بودم و یک خروار کتاب دستم بود !! زنگ زده ام تا ببینم چرا تاخیر کرده است !؟ در ترافیک گیر افتاده بود ...

شلوغی بیش از حد خیابان ها ، بد رانندگی کردن برخی از حضرات که رانندگی هیچکس را نمی پسندند ، بالا رفتن سطح رفاه اجتماعی و به طبع آن ماشینی شدن ولگردی های جوانان و افزایش تعداد راننده های بانو و ...

بیست دقیقه ای که منتظر آمدن دوستم بودم ، آنقدر صدای ناهنجار بوق بی مورد شنیدم که سرسام گرفته بودم ، همه ی کارهای ما بوقی شده است !! سلام دادن با بوق ، مسیر پرسیدن با بوق ، عرض ارادت به بانوان توی خیابان و پیاده رو با بوق ، فحش دادن با بوق و ...

خلاصه اینکه دوباره یک مسیر دیگر با ماشین رفتم تا دوستم در یک جای دیگر بتواند به من ملحق بشود ، همه ی این کارها باعث می شود کلی کالری در اعصاب آدم استفاده بود ؛ کالری های سوخته شده در اعصاب برعکس کالری های سوخته شده در عضلات باعث چاقی و اضافه وزن می شود !!

دیدار شد میسر و بوس و کنار هم

تفسیر دادویی حافظ : دیدن دوست که مشخص است ، با یکی از سر صمیمیت دست دادن همان کار بوس را می کند ، در صندلی جلو کنار دوست نشستن هم که طبیعی است !!

آن دوست دیگرمان که برای دیدنش می رفتیم ، زمانی یار گرمابه و گلستان بود و حالا با تغییر شغل دور از دسترس شده است ، ماشین حکاکی روی غیرفلزات خریده و در کار حکاکی و پشتیبانی از صنایع محترم دستی است !!! مشاغل مختلف جذابیت های خاص خود را دارند ، این کار جدید دوستمان آنقدر جذاب است که آدم تا می آید ببیند این دستگاه چگونه نقشی به این ظرافت را ایجاد کرده و برش داده و ... متوجه گذشت زمان نمی شود !!

حکاکی با لیزر و ایجاد طرح با سرعت بالا و کامل شدن لحظه به لحظه تصویر روی چوب ، مرا یاد برنامه لذت نقاشی می انداخت ، مرحوم پدر از علاقمندان تماشای آن برنامه بود و می گفت : " چنان سریع و راحت توضیح داده و نقاشی می کند که آدم می گوید بعد از اتمام برنامه یک بوم بردارم و خودم نقاشی بکنم !! "

طرح کاور سی دی خودم را هم دادم تا کمی روی آن کار بکند شاید با لیزر روی مقوا در بیاورم !! دوست دارم کاور سی دی ام ساده و متفاوت باشد ... بیرون آمدنی سررسیدی که داشتم را روی میزش گذاشتم و گفتم : " یک طرحی هم روی جلد سر رسید بزن ببینیم چی از آب در می آید ، شاید بخواهیم بعد از این بجای طلاکوب ، جلدهای با طرح لیزرکوب راه بیاندازیم !!!!


===


حوالی ساعت 10 شب بود که باتفاق دوستم به ولیعصر برگشتیم تا او برود به زن و بچه اش برسد ، منهم که بی خانواده (!) رفتم سراغ دوستان فست فودی ام تا هم سلام و علیکی باشد و هم اینکه یک سری از یادداشت های دادوی منجمد شده ی مجلد شده را به آنها بدهم ( این کتابهای صحافی شده ، نوشته های وبلاگ مسدود شده هستند !! ) و ...

12/30 به خانه رسیدم ، یک کف دست قورمه سبزی خوردم که بوی پیچشده در خانه تا صبح کارم را به کابوس دیدن نکشاند !! حال روشن کردن کامپیوتر را نداشتم ، قبل از رسیدن سرم به بالش خوابیده بودم !! تا چشمم گرم خواب بشود صبح شده بود !!


بدبختی یعنی


روزهای پر دردسر ات دیر بگذرد

شبهای آرام بخش ات زود !!

نظرات 1 + ارسال نظر
سارا جمعه 6 اردیبهشت 1392 ساعت 16:53

به به کتاب های جدید مبارررررررک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد