یادداشت های دادو

دادو نامه !!

من اول شهریور از وبلاگم یک نسخه پشتبان برداشته بودم ، البته انتهای هر ماه یک نسخه برمی داشتم و این کار را تا اول شهریور ادامه داده بودم ولی نمی دانم چی شد که فکر کردم نیازی به تهیه نسخه پشتیبان نیست و ...

تا اینکه اواخر آبان ماه بلاگ من دچار برق گرفتگی شد و تنها چیزی که داشتم همین نسخه پشتیبان بود که تا ابتدای شهریور 91 بود !! و تلفات من بیشتر از 3 ماه را شامل نمی شد !! 

امروز چند بار به آن فکر کردم و تصمیم گرفتم از روی نسخه پشتیبان یک پرینت گرفته و بصورت مجلد نگه دارم و هر وقت یکی گفت :" چرا بلاگت را مسدود کرده اند !؟ " بدهم ببرد سر و ته اش را بخواند ببیند بقول خودمان به مرغ چه کسی " کیش دَه !! " گفته ام یا به گربه ی چه کسی " پیش دَه !! " !؟!؟

این مجموعه شامل 1824 پست است و خیلی از عکس های پست های سالهای قبل بدلیل اینکه از یک سایتی آپلود شده بودند که بعدها مورد عنایت قرار گرفته بودند و باز نمی شدند و باید امتحان بکنم ببینم با نرم افزار " مشکل گشا " می شود آنها را هم باز کرد ، در اینصورت یک ددرنامه . هدرنامه ی کاملی از آب درخواهد آمد ...

===

وقتی ویروس مطالعه من عود بکند کارهای عجیبی متعاقب آن از من سر می زند ، برای مثال آن روز جلوی کتابخانه یک کتاب برداشتم و همانجا ورق زنان مشغول خواندن شدم و وقتی حضرت مادر مرا خطاب قرار داد که برای چی سرپا ایستاده ای !؟ متوجه شدم که بیش از 60 صفحه را همانجا بلعیده ام !!!

===

دیروز عصر مهمان دعوت شدم و شام خدمت دوستان بودم ، البته اوقاتمان به خوشی سپری شد و کرکری خوان جمع مان ولکلهم دود شد رفت به هوا !!!

جایتان خالی بدلیل اینکه نسل مان منقرض نشده بود و اجازه ادامه حیات از طرف کهکشان برایمان صادر شده بود برای همین سور یلدا را تکرار کردیم ... بجز شام مفصل ، انار هم خوردیم و بعد لبو هم خوردیم و از همه مهمتر 90% جمع با اینکه سرماخورده تشریف داشتیم (!) با تبلیغات مسموم در مورد سرکه ی جوشیده شده (!) ترشی نوش جان کردیم (!) و از جان گذشتیم و از دعوت میزبان نگذشتیم ... 

===

نصف شب گذشته بود که به خانه رسیدم و قبل از خواب چشمم به کتاب " اوضاع ایران در زمان آل بویه " افتاد و چند ورق نزده بودم که ساعت به 2بامداد رسید و من به صفحه 200 و برای همین کتاب را بسته و اراده ی خواب کردم ...


نظرات 3 + ارسال نظر
سمیه شنبه 2 دی 1391 ساعت 22:16

بسیارفکر خوبی کردین ,چه یادگاری خوبی میشه ....
ی سوال ! با چه نرم افزاری اون.عکس ها رو باز می کنید???

فکر پر دردسری است ... از گوشه اش نگاه کردم کلی کار دارد !!
عکس ها در سایت موجودند ولی آدرس اش را با ف ی ل ت ر گل گرفته اند ... نرم افزار مشکل گشا " فیل کش " است دیگر !!!! البته یکی از سایت هایی که قدیم آپلود می کردم انگاراز بیخ و بن پریده است !!!

تک برگ یکشنبه 3 دی 1391 ساعت 08:05

تو باید همشهری کریستوفر نولانی چیزی می شدی

اینی که گفتی یعنی چه !؟

khatere hastam یکشنبه 31 فروردین 1393 ساعت 21:08

هر چی بیشتر میخونمتون بیشتر پی میبرم خاصید.. 60 صفحه کتاب یه جا ایستاده خونده بشه!!!!! جل الخالق...

نوشته هاتون رو دوست دارم(گل)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد